یوسف زهرا
بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند هریوسفی که یوسف زهرا نمی شود
بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند هریوسفی که یوسف زهرا نمی شود
بسم الله الرحمن الرحیم
الگوي نحوه مشارکت زنان در مديريت شرايط بحران
تأثير غير مستقيم زن در ساختار جامعه بشري و نقش بي بديل آن در پرورش مرد را حتي متعصبترين نظريه پردازان علوم انساني و جامعه شناسي پذيرفتهاند، بنابراين ميتوان چنان تعبير کرد که زن، مرد را و مرد جامعه را ميسازد. به تعبير امام بزرگوار امت «قدس سره» «از دامن زن است که مرد به معراج ميرود»، با اين مبنا ميتوانيم چنين نتيجه بگيريم که يافتههاي علمي زن نه تنها از اثري همچون يافتههاي علمي مرد برخوردار است، بلکه تأثير يافتههاي علمي نسل زن در جامعه بشري، پايدارتر و بيشتر هم هست وليکن در مقام ارزيابي و تحليل، حضور و نقش زن در ساختار تحولات جامعه بشري، ميتوان مجموعه نظريات ذيل را به ترتيب بيان کرد.
نقش منفي محض، بدون هيچ گونه تأثير مستقيم در تحولات اجتماعي ولي همراه با منزلت و موقعيت به عنوان موجود و شيء گرانبها، اين نوع نگرش به نسل زن، از قدمت و فراگيري بيشتري در طول تاريخ و در ميان ملل گوناگون برخوردار بوده و دربرخي جاها هنوز هم هست، ولي به طور قطع نظريهاي منطقي نيست و نميتواند جوابگوي نيمي از نسل بشر، بلکه نيازهاي جامعه انساني باشد.
حضور مؤثر و کارآمد، در مديريت جامعه همراه با منزلت والاي اجتماعي و شخصيتي گرانبها که بنا به ملاحظات اجتماعي و عدم پذيرش عرفي با وجود نقش مستقيم، همواره با نوعي کتمان و پوشش و اقدامات احتياطي لازم در راستاي مخفي نگهداشتن آن نقش بوده است و صحنههاي حاوي چنان نقشي را در بسياري از کشورهايي که در مقطعي از زمان با شيوه سلطنتي اداره ميشدند، ميتوان يافت.
زن به عنوان فردي مؤثر و صاحب نقش وليکن نه موجودي گرانبها. اين نوع نگرش به زن را در مدل تمدن و فرهنگ غربي ميتوان مشاهده کرد که با کمال تأسف، رفته رفته سمت و سوي نگرش ابزاري به نسل زن و بهره بردن از زن به عنوان شيء مؤثر در بازاريابي به توليدات رنگ و وارنگ و آلت دست افراد هوسباز قرار ميگيرد و در اين نوع برخورد، هر چند نسل زن برخي از مسئوليتها را بر عهده ميگيرد وليکن آفات مراعات نکردن ارزشهاي در خور شايسته بحرانهاي اجتماعي خطرناکي به ارمغان ميآورد که اوضاع خطرناک اجتماعي، سرشار از فساد و احساس نا امني و پوچي غرب، تزلزل روزافزون بنيادهاي خانواده، خودکشيها، تجاوز به عنفها و اضطرابهاي رواني، ناشي از ابتذال اخلاقي جامعه غربي که همه سياستمداران و صاحب نظران، بدان اعتراف دارند و رهبران مذهبي کليسا نيز از تدبير مؤثر براي مقابله با آن عاجزند، اينها نمونهاي از سرانجام اين نحوه نگرش به نسل زن است و با کمال تأسف با به کارگيري امواج صوتي، تصويري، ويدئوها، سينماها و ماهواره، روند خطرناک و خانمان براندازي را در پيش روي جامعه بشري قرار ميدهد و رسالت روشنفکران، جامعه شناسان متعهد، علماي دلسوز علوم تربيتي و بويژه رهبران مذهبي را براي حفظ و تقويت بهداشت رواني و اخلاقي جامعه، بسيار سنگين ميسازد.
ديدگاه چهارمي که مطرح شده و نظريهاي مترقي، جامع و کارآمد هست، عبارت از اين است که: زن را از يک طرف، به عنوان شخصي گرانبها و ارجمند و از سوي ديگر، داراي شخصيت روحي و معنوي و کمالات روحي و انساني بدانيم و در عين حال که منکر استعداد و تواناييهاي اين عنصر بسيار مؤثر در ساختار تحولات اجتماعي نيستيم، ليکن ضمن رّد دو نظريه محدوديت صرف، همراه با نقش منفي محض و نيز اختلاط زن و مرد بدون هيچ قيد و بند، يک سوي مقرارات را به منظور رعايت حريم منزلت و شخصيت انساني زن، پايبند شويم!
به نظر ميرسد اسلام عزيز اين ديدگاه چهارم را تقويت ميکند، يعني در عين حال که براي زن منزلت والايي قايل است تا آن حد که بر زن وحي نازل ميشود مثل حضرت مريم و يا در صحنهاي ديگر پيامبر بزرگ مانند حضرت زکريا در برابر بانويي بزرگ چون مريم زانو ميزند و با وجود آنکه زن در اين ديدگاه مصداق وحي قرار ميگيرد همانند وجود مقدس زهراي اطهر سلام الله علیه در سوره مبارکه کوثر، آيه مباهله، آيه تطهير و… وليکن يک سري مقررات را به منظور حفظ حرمت شخصيت زن، ارائه ميدهد، در ايننوع نگرش، حجاب و مقررات آن، مصونيت است نه محدوديت.
در حماسه جاويد عاشورا زنان پاکدامن والا و از جان گذشتهاي دوشادوش اصحاب بي نظير، مايه روشني ديده سرور و سالار آزادگان شدند.
عاشوراپیامی به بانوان
عاشورا را نميتوان در قلمرو قشر خاصي محدود کرد. تأثير درسهاي آن براي همگان است، از اين رو پيامهايي که ميدهد عام و براي همگان ميباشد مخصوصاً زنان. و از آنجايي که نيمي از افراد جامعه را بانوان و دختران تشکيل ميدهند و از آنجا که در نهضت عاشورا سهمي عمده و قابل ملاحظه بر دوش بانوان کاروان حسيني استوار بود و عاشورا ماندگاري خود را تا حد زيادي مرهون فداکاريها و قهرمانيهاي خانواده امام حسين (علیه السّلام) بخصوص زينب کبري است، از اين رو پيامهاي عاشورا خطاب به زنانمسلمان است تا هم رسالت اجتماعي و سياسي اين قشر را نشان دهد و هم خنثي کنندهتبليغات سوئي باشد که ديدگاه اسلام را از محروم کردن زنان از مشارکت در کارهاي اجتماعي و حضور در صحنه، معرفي ميکند و هم نقش زنان در پشتيباني از مبارزات مردان و جوانان، نشان دهد.
همچنين آميختن عفاف و پاکدامني را به تلاش و مجاهدت اجتماعي قابل اجرا بنماياند و هم به مسئوليت شهيد پروري و تربيت نسلي با ايمان، شجاع و مدافع حق، توسط بانوان اشاره کند و هم به تبليغ و تبيين مرام و اهداف شهيدان بپردازد.
پيامهاي عاشورا
1- مشارکت زنان در جهاد.
2- آموزش و الهام صبر و مقاومت.
3- پيام رساني پس از يک حماسه و انقلاب و جهاد.
4- روحيه بخشي به رزمندگان و بازماندگان شهدا.
5- مديريت خانوادههاي شهدا و بازماندگان نهضت در شرايط دشوار.
6- حفظ ارزشها و پايبندي به اصول، حتي در شرايط اسارت.
زنان حاضر در عاشورا، برخي از اولاد علي علیه السّلام بودند و برخي، جز آنان، چه از بني هاشم يا ديگران، از فرزندان اميرالمؤمنين ميتوان از زينب، ام کلثوم، فاطمه، صفيه، رقيه و ام هاني، نام برد.
سکينه و فاطمه نيز دختران سيدالشهداء بودند که در نهضت مشارکت داشتند.
رباب، عاتکه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقيل، فضه نوبيّه ، کنيز خاص امام حسين، مادر وهب بن عبدالله و… از جمله زنان حاضر در کربلا بودند.
پنج نفر از خيام امام حسين علیه السّلام به طرف دشمن بيرون آمدند، آنان عبارت بودند از کنيز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبدالله کلبي، مادر عبدالله کلبي، مادر عمرو بن جناده و زينب کبري سلام الله علیه که نقش چشمگيرتري از ديگران داشت. ام وهب، زني بود که در عاشورا شهيد شد، آن هم بر بالين شوهر شهيدش.
در عاشورا دو زن از فرط خشم و عصبانيت و احساس، به حمايت از امام برخاستند و جنگيدند: يکي همسر عبدالله بن عمير، ديگري مادر عمرو بن جناده که يادشان خواهد آمد.
همسر زهير بن قين در راه کربلا همراه شوهرش به امام حسين علیه السّلام پيوستند، به نقلي، رباب همسر امام حسين علیه السّلام، نيز مادر سکينه و عبدالله رضيع هم در کربلا حضور داشتند.
سخنرانيهاي زينب، ام کلثوم و فاطمه بنت حسين در کوفه و شام، کاخ يزيد و يزيديان را لرزاند.
مشارکت زنان در جهاد
وقتي حضرت مسلم به نمايندگي از سوي امام حسين علیه السّلام به کوفه اعزام شد و هزاران نفر با او بيعت کردند، با آمدن ابن زياد به کوفه و دگرگون شدن اوضاع، مردم نيز دور مسلم بن عقيل را خالي کردند و او تنها و غريب و سرگردان در شهر کوفه ميگشت و پناه و مأمني نداشت.
طوعه، زني فداکار بود که وقتي مسلم را شناخت، با آنکه شهر، پرآشوب بود، او را به خانه خويش راه داد و پذيرايي کرد و با اين عمل مخاطره آميز و شجاعانه، وفاداري خويش را به امام حسين علیه السّلام و نماينده او نشان داد.
درها همه بسته بود در قحطي مرد
فرياد نشسته بود، در قحطي مرد
يک زن، شب کوچههاي بن بست غريب
مردانه شکسته بود، در قحطي مرد
و در يک مرحله، خانه آن زن، ميدان رزم مسلم با مهاجمان کوفي شد و سر انجام از خانه طوعه بيرون آمد و در ميدانگاه با آن سپاه مهاجم جنگيد.
همسر زهير
وقتي سيدالشهدا علیه السّلام در راه کربلا به زهير بن قين برخورد و قاصدي به طرف خيمه او فرستاد، ابتدا زهير نميخواست اجابت کند و بي ميلي نشان داد. ولي همسرش او راتشويق کرد که نزد امام رود و ببيند که پسر پيامبر چه ميگويد و با او چه کار دارد؟ همين رفتن بود که زهير را حسيني ساخت و او به امام پيوست. همسرش نيز همراه او آمد و همراه و همسفر زينب و اهل بيت امام شد.
اگر تشويق و تحريک همسر زهير «دلهم بنت عمرو» نبود، شايد زهير توفيق پيوستن به جناح حق و نيل به فوز شهادت در عاشورا را نمييافت.
ام وهب
امّ وهب، همسر عبدالله بن عمير کلبي بود و در کوفه ميزيست. وقتي شوهرش تصميم گرفت براي ياري سيدالشهداء شبانه از کوفه به کربلا برود، اصرار کرد تا او را نيز همراه خويش ببرد. آنان شبانه به ياران امام پيوستند. روز عاشورا وقتي شوهرش به ميدان رفت، او نيز چوبي به دست گرفت و عازم ميدان شد، اما امام جلو او را گرفت و فرمود: برزنان جهاد نيست.
پس از آنکه شوهرش به شهادت رسيد، خود را به معرکه رساند و به پاک کردن خون از چهره او پرداخت، شمر، غلام خود را فرستاد. آن غلام، با گرزي که برسر آن بانوي رشيد کوبيد، او را هم شهيد کرد.
فرزند امّ وهب نيز در عاشورا به شهادت رسيد، مادرش روز عاشورا از مشوقان او بود تا به جانبازي و فداکاري بپردازد. وقتي وهب (پسر او) پس از مقداري جنگيدن، نزد مادر برگشت و گفت: آيا راضي شدي؟
مادرش گفت: وقتي راضي ميشوم که در رکاب حسين به شهادت برسي.
دوباره رفت و جنگيد تا شهيد شد. ام وهب، اولين زني بود که از سپاه حسين بن علي به شهادت رسيد و تنها زن شهيد در کربلا بود.
امام حسين علیه السّلام خطاب به ام وهب فرمودند:
جزيتم من اهل بيتي خيراً ارجعي الي النّساء رحمک الله فقد وضع عنک الجهاد
به خاطر حمايت از اهل بيت من، به پاداش نيک نايل ميشويد، به سوي زنان بازگرد، رحمت خداوند بر شما باد، بر تو جهاد نيست.
مادر عمرو بن جناده
کم سن و سالترين شهيد کربلا از ياران امام، عمرو بن جناده يازده ساله بود. اين شهيد سعيد، از شهداي نوجوان کربلاست که پدرش نيز در رکاب حضرت امام حسين علیه السّلام به شهادت رسيد. وقتي که اين نوجوان شجاع خواست به ميدان رزم برود، امام فرمودند: پدر اين جوان به شهادت رسيد، شايد مادرش راضي نباشد که به ميدان برود.
عمرو عرض کرد: مادرم دستور داده که به ميدان بروم و لباس رزم بر من پوشانده است.
بعد او که نه يا يازده ساله بود، به ميدان رفت و رجز خواند و جنگيد تا شربت شيرين شهادت را نوشيد. سر او را به طرف سپاه امام حسين علیه السّلام افکندند، مادرش ـ که مشخصات ايشان را بحريه بنت مسعود خزرجي ضبط کردهاند ـ آن سر مطهر را برداشت و گفت: پسرم! اي شادي قلبم! اي نور ديدهام! چه نيکو جهاد کردي، سپس سر را پرتاب کرد و با آن يکي از لشکريان کوفه و شام را به هلاکت رساند، آنگاه چوبه خيمه را برداشت و حملهور شد که باآن بجنگد، (اما) امام حسين علیه السّلام مانع شد و او را به خيمه زنان برگرداند.
همسر مسلم بن عوسجه«ام خلف» همسر مسلم بن عوسجه از زنان برجسته شيعه بود که در کربلا حضور داشت و از ياران سيدالشهدا بود. وقتي همسرش مسلم شهيد شد، پسرش «خلف» آماده نبرد شد، امام از او خواست که به مراقبت از مادرش بپردازد، اما مادرش او را به جهاد در راه ياري امام تشويق کرد و گفت: جز با ياري پسر پيغمبر، از تو راضي نخواهم شد. خلف به ميدان شتافت و پس از جنگي نمايان، به شهادت رسيد. وقتي سر او را به طرف مادرش پرتاب کردند، شجاعانه سر را برداشت و بوسيد و گريست.
او نيز، در تشويق فرزند به مبارزه در راه ياري دين و هم با برخورد مناسب و شايسته با شهادت
جوانش، الهام بخش مادران شهيد است که از تقديم فرزندان خود براي ياري اسلام، مضايقهاي ندارند.
در عصر عاشورا وقتي زينب ديد مسئوليت سنگيني به دوش اين بانوي شجاع نهاده شده، با کمال شهامت و بزرگواري و گذشت و فداکاري چون کوهي پولادين و سدي آهنين در برابر دشمنان منحرف و گرگان خونخوار ضد دين و انسانيت، قيام کرد و حتي در موارد چندي، جان فرزند برومند امام يعني حضرت سجاد علیه السّلام را از مرگ حفظ کرد و در سختترين اوضاع و پرخفقانترين محيطها در برابر جنايتکاران و ستمگران بي دين، بدون هيچ واهمهاي از دين و آيين خود و مسلمانان دفاع کرد و هر کلمه از سخنان پرمعنا و روح بخشش و نيز هر جمله از نطقها و سخنرانيهايش همچون تيرِکاري و شهابسوزاني بود که بر قلب دشمنان مينشست و با کمال سرافرازي و موفقيت، اين مسئوليت سنگين را به خوبي انجام داد و باري که مردان بزرگ نميتوانستند به صورت دسته جمعي به منزل برسانند، اين بانوي با عظمت، به تنهايي به منزل رسانيد در شجاعت او سرودهاند:
سرحلقه آن زنان که بودند اسير
بود آن علويه اشجع از شير دلير
انديشه به دل نداشت زان کوه سپاه
زيرا که به چشم او جهان بود حقير
«محمد غالب شافعي»، يکي از نويسندگان مصري گفته است:
يکي از بزرگترين زنان اهل بيت از نظر حسب و نسب و از بهترين بانوان طاهر که داراي روحي بزرگ و مقام تقوا و آينيه تمام نماي مقام رسالت و ولايت بوده، زينب دختر علي علیه السّلام است که به نحو کامل او را تربيت کرده بودند و از پستان علم و دانش خاندان نبوت سيراب گرديده به حدي که در فصاحت و بلاغت، يکي از آيات بزرگ الهي گرديد و در حلم و کرم و بينايي و بصيرت در کارها مشهور و ميان جمال و جلال و سيرت و صورت و اخلاق و فضيلت، جمع کردهبود. آنچه از خوبان همگي داشتند او به تنها دارا بود، او در زهد و تقوا و پرهيزگاري، معروفبود.
زينب قهرمان کربلا
هنگامي که دختران اميرالمومنين علیه السّلام را وارد کوفه کردند، مردم جمع شده آنان را تماشا ميکردند. ام کلثوم فرياد زد:
اي مردم! آيا شرم نميکنيد و از خدا و رسول خدا حيا نداريد که به دختران و زنان پيغمبر نگاه ميکنيد.
يکي از زنان اهل کوفه سر خود را از غرفهاي بيرون کرد و آنان را در آن حال مشاهده کرد و گفت: شما از کدام اسيران هستيد؟ گفتند: ما اسيران آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستيم.در
اين هنگام مردم براي آنان نان و خرما ميآوردند. ام کلثوم فرياد زد:
اي مردم کوفه! صدقه بر ما حرام است
و نان و خرما را از بچهها گرفت و به زمين انداخت.
مردم کوفه وقتي اسيران را ديدند، گريه و زاري کردند. زينب تا اين منظره را ديد نتوانست تاب بياورد. زينب تاب نياورد که ببيند اهل کوفه گريه ميکنند و هم آنان بودند که به پدرش علي علیه السّلام و برادرش حسن علیه السّلام خيانت کردند و پسر عمويش را به دست دشمن دادند و برادرش حسين را به سوي خود خواندند و وعده ياري دادند، ولي وقتي که به سويشان آمد، شمشيرهاي خود را به يزيد فروختند.
زينب نتوانست ببيند که کوفيان بر حسين و جوانانش ميگريند. با آن که همگي به دست آنها قرباني شدند. آنان براي اسيري دختران رسول خدا زاري ميکردند و کسي جز کوفيان هتک حرمت آن خاندان را نکرده است.
سخنان پدرش علي علیه السّلام يادش آمد که از اهل کوفه نکوهش ميکرد، ديدگان خود را به سوي نقطه دوري متوجه گردانيد؛ جايي که پيکرهاي عزيزانش در بيابان افتاده بودند. سپس چشمانش به سوي گريه کنندگان بازگشت و اشارت کرد که خاموش شويد.همه سرها را از خواري و پشيماني به زير انداختند و تا زينب سخن ميگفت، چنين بودند:
اي اهل کوفه! گريه ميکنيد، هرگز اشکهاي شما نايستد و شيونتان آرام نگيرد.مثل شما مثل زني است که هر چه رشته است، پنبه کند. شما ايمان خود را بازيچه فساد قرار داديد و بدانيد که باري شوم بر دوش کشيديد. آري، به خدا چنين است، بايد بيشتر بگرييد و کمتر بخنديد.
شما چنان خود را ننگين کرديد که شستن نتوانيد؛ ننگ کشتن نواده خاتم پيامبران و سالار فرستادگان را چگونه ميتوانيد بشوييد!
نفس پليد شما، جنايتکاري را نزد شما خوب جلوه داد تا خشم خداي را براي شما بياورد و در عذاب الهي براي هميشه گرفتار باشيد. آيا ميدانيد چه جگري پاره پاره کرديد و چه خوني ريختيد و چه پرده نشيني را پرده دريديد؟ جنايتي بزرگ مرتکب شديد که از عظمتش نزديک است آسمانها بشکافد و زمين از هم بپاشد و کوهها خرد شود.
در اين هنگام کسي خطبه زينب را شنيد و گفت من بانويي سخنورتر از او نديدم.
زينب هنوز سخنانش تمام نشده بود که مردم شروع به گريه کردند، وقتي به دارالاماره رسيد در خود سوزشي احساس کرد. او همه جاي اين خانه را ميشناخت، آنجا روزي خانه زينب بود بغض گلويش را گرفته بود. دست راستش را به روي باقي مانده قلبش گذاشت، مبادا از هم بپاشد و اينکه (مبادا) ابن زياد ملعون گريه او را ببيند.
زماني که ديد زينب با عظمت و شکوه مقابلش ايستاده پرسيد تو کيستي؟
زينب جواب ملعون را نداد. بعد از چند بار تکراروقتي ديد زينب جوابش را نداد گفت: شکر خدا را که شماها را رسوا کرد و بکشت و دروغتان آشکار شد.
در اينجا بود که زينب شجاعت از خود نشان داد و فرمود:
سپاس خدا را که به واسطه پيامبرش ما را عزيز و شما را خوار کرد، فقط گنهکار رسوا ميشود و تنها فاجر دروغ ميگويد و او بحمدالله غير از ماست.
ابن زياد پرسيد: کار خدا را با خويشانت چطور ديدي؟
زينب که همچنان عظمتش استوار بود، گفت:
سرنوشت آنها کشته شدن و فداکاري بود، همه رفتند و در بسترهاي خود آرميدند و به همين زودي خدا آنها را با تو جمع خواهد کرد و در پيش او محاکمه ميشوي.و من جز زيبايي چيزي نديدم. پس تو نگران باش که در آن روز پيروزمند چه کسي خواهد بود، اي پسر مرجانه! مادر به عزايت بنشيند!.
پايبندي به حجاب و عفاف
از جلوههاي بارز حضور زنان در حماسه عاشورا، تعهد و پايبندي آنان به حرمتها و احکام خدا و مراعات مسائل حجاب و عفاف است. حضوري اين چنين، نشان ميدهد که مشارکت زن در
عرصههاي مبارزات و دفاع از حق، منافاتي با فعاليتهاي بيرون از خانه ندارد، به شرط آنکه حريم عفاف و حدود الهي رعايت شود و متانت لازم، مراعات گردد.
اهل بيت امام حسين علیه السّلام در سفر کربلا، منادي اين متانت و عفاف بودند، هر چند سپاه کوفه به حريم آنان بي حرمتي کردند و در دوران اسارت، آنان را در مضيقه وسايل پوشش قرار دادند، ولي همين که آن آزاد زنان، از معترضان سرسخت اين بي حرمتي بودند، دليل ديگري بر اهميت و قداست حفظ حجاب و عفاف حتي در بدترين شرايط اجتماعي و مضيقههاي تحميلي است.
به عنوان نمونه چون کاروان اسراي اهل بيت نزديک دروازه شام رسيدند، ام کلثوم، شمر را طلب کرد و فرمود: مرا با تو حاجتي است. گفت: حاجتت چيست؟
فرمود ما را از دروازهاي داخل کن که مردمان کمتر در آن انجمن باشند و بگو سرهاي شهدا را از ميان محملها دور کنند تا مردم به نظاره سرها مشغول شده و به حريم رسول خدا نگاه نکنند. اما شمر بالعکس عمل کرد و به کارش افتخار ميکرد، در اينجا بود که ام کلثوم فرياد زد:
خاک بر دهانت باد اي ملعون! لعنت خداوند بر ستمکاران باد. واي بر تو! آيا افتخار ميکني به اين عملي که انجام دادي؟! آيا افتخار ميکني که فرزندان رسول خدا را در مقابل نامحرم قرار ميدهي و همه به نظاره ايشان بنشينند؟!.
وقتي مردم کوفه شجاعت اين دو خواهر داغديده را ديدند، اوضاع بحراني شد و بيم خطر ميرفت. ابن زياد دستور داد آنان را در يکي از خانههاي همسايه مسجد حبس کنند و مأموراني را هم بر
آنان گماشت.
مردم هم که آشفته حال و پريشان شده بودند و عدهاي گريه ميکردند، حضرت زينب (سلام الله علیها)با صداي بلند فرياد زد:
جز ام ولد، کسي بر ما وارد نشود آنان نيز همچون ما اسير شدهاند و رنج اسارت را ميشناسند.
اين کار، هم براي رعايت حريم عصمت و دوري چشم نامحرمان از ذريه پيامبر و دختران امام حسين علیه السّلام بود، هم جلب عواطف آنان که با سختيهاي اسيران آشناتر بودند و نسبت به بازماندگان شهدا خوش رفتاري ميکردند.
در سخنرانيهاي حضرت زينب، ام کلثوم و فاطمه دختر امام حسين علیه السّلام، عمدتاً هتک حرمت اهل بيت مطرح شده و به نحوه رفتار والي و مأموران، با حرم و حريم پيامبر، انتقاد شده است. هنگام ورود اهل بيت به شام نيز ام کلثوم با بيانات خود، شمر و يزيديان را رسوا کرد.
سيره و ديدگاه حضرت زينب نسبت به مسأله حجاب
از آنجا که تربيت، فرهنگ و وراثت، همه در شکلگيري انسان، تأثير تام دارند، حضرت زينب علیه السّلام هم به پيروي مادرش حضرت زهرا سلام الله علیه به مسأله حجاب و عفاف زن سفارش نمود. حتي در خطبهاي، که حضرت، رو به يزيد ميکند و ميفرمايد:
اي يزيد! آيا پنداشتي همين که مارا همچون اسيران به اين شهر و آن شهر کشاندي، براي ما خواري و براي تو کرامت است؟ اي زاده آزادشدهگان فتح مکه، آيا اين از عدالت است که همسران
و کنيزان خودت در پس پرده باشند ولي دختران رسول خدا را به عنوان اسير روانه کردهاي، پردههاي حرمت آنان را دريدهاي، چهرهايشان را آشکار ساختي و زير سلطه دشمنان از اين شهر به آن شهر ميکشاني، آن گونه که مردم آباديها و شهرها به آنان مينگرند و دور و نزديک، چهره آنان را تماشا ميکنند.
چگونه اميد ميرود که نگهباني مانند کسي که جگر آزادگان را جويده و از دهان بيفکند و گوشتش به خون شهيدان برويد و نمو کند و چه بهره توان يافت و چگونه درنگ خواهد کرد در دشمني ما اهل بيت، کسي که بغض و کينه ما را در دل دارد و هميشه به نظر دشمني، ما را نظر کرده، پس بدون آنکه جرم و جريرتي بر خود داني و بي آنکه امري عظيم شماري، شعري بدين شناعت ميخواني.
دقت در اين خطبه نشان ميدهد که حضرت زينب تا چه حد بر مسأله حجاب تأکيد داشتند. جداً مسأله حجاب و سترو پوشش زن در نظر حضرت زينب، چه ويژگي داشته که در حضور يزيد با آن همه جناياتي که به اهل بيت شده، ولي زينب نمونه کامل عفاف و حميت ديني را با لحني تحقيرآميز و اشارهاي به سابقه کفر و شرک بني اميه، او را چنين طرف خطاب قرار ميدهد:
اين از مردانگي و حميت است، تو که خاندان و پدرانت بعد از فتح مکه آزاد شدند، زنان خود را در پس پرده و زنان اهل بيت را در معرض ديد قرار ميدهي.
اين خود نشانگر وقار و متانت و پوشش زينب با فرط فقر و کمبود امکانات در مجلس يزيد است که در صحبت با يزيد، مقنعه خود را بر سر و صورت کشيد و نشان دهنده فرهنگ غنيزينباست.
اينک بايد زنان پاکدامن و شجاع ايران اسلامي، در تبعيت از اين اسوهها، اهم در صحنه مبارزات و راهپيماييها و تظاهرات ضد طاغوت، حضور فعال داشته باشند و هم حضور سياسي - اجتماعي، خود را همراه با حفظ حجاب داشته باشند، اين درسي است که از عاشورا آموختهاند.
پرستاري و رسيدگي به امورات امدادگري
علاوه بر خدمات امدادگري بر رزمندگان حامي امام حسين علیه السّلام پرستاري از امام سجاد علیه السّلام که در آتش تب ميسوخت و با امدادهاي الهي، جهت استمرار نعمت امامت و به بار نشستن رسالت فرهنگي نهضت، بهبود يافت، از محورهاي خدمات ارزنده زنان در نهضت حسيني بود.
به حق در نظام مقدس جمهوري اسلامي، روز ميلاد حضرت زينب سلام الله علیه روز پرستار نام گرفته تا هم از شخصيت ممتاز کاروان سالار فرهنگي نهضت عاشورا تجليل شود و هم از خدمات قشري خدمتگزار و گمنام که فرشتههاي تسکين آلام و دردهاي مردم بوده و هستند؛ يعني پرستاران شريف شاغل در مراکز درماني، تقدير به عمل آيد، اميدوارم همه خادمان به دين و ملت، و به ويژه پرستاران، در تمام شؤونات زندگي و پيروي از فرهنگ ممتاز کاروان سالار فرهنگي نهضت عاشورا، تجليل شود و هم از خدمات قشري خدمتگزار پرستار، تشکر گردد.
حفاظت از فضايل و ارزشهاي اسلامي پافشاري بر حفظ ارزشها نيز از جايگاه زنان عاشوراست.
عمق ابعاد عاطفي نهضت حسيني
يکي از اثرات شايان تقدير زنان در نهضت حسيني «عمق ابعاد عاطفي نهضت حسيني» است. هر چند قيام خونين کربلا، داراي مباني بسيار محکم و دلايل قانع کنندهاي بوده و هست و اهل نظر متوجه ابعاد گوناگون سياسي و اجتماعي و منطق رساي آن بوده و هر کس از ديدگاهي آن را تجليل کردهاند، و اما انصاف اين است که هيچ صحنهاي عاطفيتر از واقعه کربلا در طول وقايع اسلام نميتوان سراغ گرفت. حتي در زماني که خيمهها به غارت برده شد و سر و سامان دادن اطفال در آن خيمه بي چراغ و بالأخره تمام مرحله فرهنگي نهضت زنان، حضوري محوري داشتند که به عنوان سمبل رهبري زينبانجام وظيفه ميکردند و به حق در تمامي مقاطع با اتخاذ موثرترين شيوه، رسالت خود را به خوبي انجام ميدادند.
شهيد پروري
تربيت نسلي شهادت طلب و جان نثار، پيام عاشورا است به همه مادران در مورد حضرت زينب که دو پسرش عون و محمد در کربلا به شهادت رسيدند و هم مادر شهيد، و عمه شهيد و خواهر شهيد بود. صبر و مقاومت او در برابر اين شهادتها بود که او را قهرمان ساخت.
در انقلاب اسلامي و دفاع مقدس، مادران و خواهران شهدا همچنين همسران جوان شهيدان جبهه، برترين الگوهاي ايمان و صبر و افتخار به شهادت را از عاشورا و ازحضرت زينب گرفتند. امام
امت درباره بانوان رشيد و دلاور ايران اسلامي فرموده است:
زنان در عصر ما ثابت کردند که در مجاهده دوشادوش مردان بلکه مقدم بر آنان هستند. شما خواهران عزيز و شجاع، پيروزي را براي اسلام بيمه کرديد. زنان عزيز ما سبب شدند تا مردان شجاعت پيدا کنند. من هر وقت بانوان را ميبينم که با عزم و اراده قاطع در راه هدف، حاضر به همه طور زحمت، بلکه شهادت هستند، مطمئن ميشوم که اين راه به پيروزي ختم ميشود.
سلام خدا بر آن زنان پاک پيرو ولايت که وظيفه شرعي خود را در آن ميدان رويارويي حق و باطل، به خوبي ادا کردند و درود خدا بر زنان آگاه، فهيم و پيرو ولايت فقيه در عصر افتخار امام خميني که به خوبي از مکتب زينب، درس شجاعت، حضور در صحنه، تقويت روحيه مجاهدين في سبيل الله، پايبندي بر عفاف، عصمت و رعايتحجاب برتر را آموختيد و دوشادوش با مردان، در آن ميدان رويارويي حق و باطل، بهخوبي ادا کردند و درود خدا بر زنان آگاه، فهيم که همسران و فرزندانشان را تقديم انقلاب کردند.
و امروز براي تداوم راه امام و پيروي از رهبري حکيمانه آيت الله خامنهاي و صيانت از خون شهدايي که درخشش خون پاکشان، آفتاب را شرمنده ميکند، با حضور شايسته در خيابانها، ميادين و راهپيماييها، رژه عفاف و عصمت، راه اندازند و با حضور فعّال خود در سنگر خانواده و خدمت در عرصههاي فرهنگي، علمي، خدماتي و ارج نهادن به مقام والاي مادري و رسالت سنگين تربيت راه خونين شهدا را ادامه دادند و ميدهند و نقش زينبي خود را ايفا ميکنند.
چکيده مطالب
عاشورا را نميتوان در قلمرو قشر خاصي محدود کرد، تأثير و درسهاي آن براي همگان است و به خاطر اينکه نيمي از افراد جامعه ما را زنان و دختران تشکيل ميدهند و از آنجا که در نهضت حسيني، سهمي بسزا بر دوش بانوان کاروان حسيني استوار بود و عاشورا ماندگاري خود را مرهون فداکاري و قهرمانيهاي خانواده امام حسين علیه السّلام بهخصوص زينب کبري سلام الله علیه ميداند، از اين رو، امروز تکليف اجتماعي فقط به عهده مردان نيست، بلکه زنان نيز بنا به تعهد ديني و مسلماني خويش، موظفند نسبت به جريان حق و باطل در جامعه و مسأله ولايت و رهبري، موضع داشته باشند؛ از رهبري حق دفاع کنند و از حکومتهاي باطل و فسادهاي نالايق مسؤولان انتقاد کنند و از آنجا که پاي حمايت از دين در ميان است، هميشه در صحنه، حاضر باشند.
در تداوم خطي که حضرت زينب سلام الله علیه در حمايت از امام معصوم و افشاگري عليه رويههاي ناسالم حکام داشت، حضرت زينب نيز در نهضت کربلا دوشادوش حسين بن علي مشارکت داشت و براي ايفاي اين نقش، در معيّت امام خويش از مدينه تا مکه و از آنجا تا کربلا آمد و در صحنههاي مختلف، حضوري فعّال و تأثير گذار داشت.
عمدهترين محورهايي که ميتوان از حضور زن در نهضت عاشورا برداشت کرد
عمدهترين محورهايي که ميتوان از حضور زن در نهضت عاشورا برداشت کرد، موارد ذيل است:
1- صبر و پايداري ومقاومت در برابر سختيها و مصيبتها، چه درطول نهضت وچه پس ازحادثه عاشورا.
2- شهامت و دليري درافشاي حقايق وگفتن سخن حق دربرابرسلطه جائر که دراسلام ازبزرگترين جهادها است.
3- پيام رساني و تبيين روشنگري در طول سفر، حتي پس از بازگشت از سفر کربلا به مدينه که توسط حضرت زينب و ام کلثوم و ديگر بانوان اهل بيت، انجام ميگرفت.
4- کارهاي پرستاري، پشتيباني و امدادگري در روز عاشورا و صحنههاي پس از آن.
5- روحيه بخشي و تشجيع نسبت به رزم آوران يا ترغيب مادران يا همسران شهدا نسبت به دفاع از امام و رهبري و فداکاري در راه حق، در عمل زنان اهل بيت و همسر زهير، همسر مسلم بن عوسجه، ام وهب، همسر خولي و…
6- مديريت در شرايط بحران، که عمدتاً نقش حضرت زينب سلام الله علیه بود به عنوان قافله سالار
اسيران و سرپرست کودکان و حفظ و مديريت آن مجموعه داغدار، در شرايط سخت دوران اسارت و در مقابل نيروهاي دشمن و کوچ دشوار شهر به شهر تا رسيدن به شام و سپس مدينه.
7- تغيير ماهيت اسارت و تبديل آن به آزادسازي انسانها و بيدادگري اذهان جامعه. زينب، ام کلثوم و فاطمه دختر امام حسيناسيران آزادي بخش بودند و ذهنيت مردم را نيز از اسيران جنگي متحول ساختند.
8- عمق بخشيدن به بُعد تراژديک حادثه، که حاصل نفس حضور زنان و دختران دريک ماجراست و تأثير گذاري عاطفي صحنههاي پس از عاشوراوبسيج عواطف به نفع جبهه حق، گريستن وسوگواری اهل بيت علیه السّلام و گرياندن مردم کوفه و شامبا سخنرانيهايشان از عوامل اين عمق بخشي به بُعد عاطفي حماسه عاشورا بود.
9- مراعات حدود الهي و عفاف و متانت يک زن مسلمان و متعهد حتي در شرايط اسارت و زير سلطه سربازان دشمن. ان شاءالله که اين مقاله ناچيز مورد قبول درگاه خداوند و رضايت زينب کبري سلام الله علیه و اهل بيت قرار بگيرد.
خصوصیات و شاخصه های حماسه 9 دی 1388
•
در تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی هر کشور به رخدادهایی می توان اشاره کرد که نقطه عطفی در روند تحول، تثبیت و یا شکوفایی و بالندگی بیشتر آن محسوب می شوند. ایران به ویژه در سه دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی از این نوع رخدادها زیاد به خود دیده است. در بررسی این رخدادها، حماسه 9 دی از حیث ماهیت، علل، اهداف، آثار و پیامدها و موقعیت زمانی و موضوعی، منحصر به فرد بود.
به واقع چه چیزی این حماسه را برای ملت همیشه حماسه ساز ایران برجسته تر نمود؟ 9 دی چه عناصر و شاخصه هایی داشت که آن را ماندگار کرد و یوم الله شد؟تحلیل درست و درک بیشتر این حماسه مستلزم بازخوانی حوادث مرتبط با انتخابات ریاست جمهوری دهم است؛ حوادثی که با سناریوهای از پیش طراحی شده مبتنی بر مختصات کودتای مخملی، به صورت گام به گام به اجرا درآمد.
عوامل خارجی کودتا و عناصر و بازیگران داخلی آن، هرکدام در جای خود، در سناریوهای مرحله ای برای اجرای سناریوی بزرگ(پایان دادن به انقلاب و براندازی نظام) به ایفای نقش پرداختند تا اینکه یک جنگ نرم تمام عیار را به ملت ایران تحمیل کردند و فتنه ای عمیق رقم خورد. رفتارشناسی فتنه و بازیگرانش در روزهای محرم و عاشورا، مقطع مهمی در ارزیابی جریان فتنه است که بر عبور از انقلاب و نظام و تعرض به اعتقادات، ارزش ها و باورهای دینی اصرار داشتند.
اگرچه نشانه های آن در اردوکشی های قانون شکنانه و اغتشاشات خیابانی پس از 22 خرداد، رخ نمود؛ اما نقطه اوج هنجارشکنی های فتنه گران، در عاشورای 88 رونمایی شد و باعث گردید خشم ملت انقلابی و با بصیرت ایران برای عقیم نمودن فتنه و خلق یک حماسه ماندگار دیگر در تاریخ ایران در روز 9 دی ماه برانگیخته شود.برای فهم بیشتر حماسه 9 دی به برخی عناصر و شاخصه های آن اشاره می شود.
1) حضور عظیم و خودجوش مردم
پیوند عمیق و ناگسستنی مردم ایران با انقلاب اسلامی و نظام و حضور متعهدانه و موثر در صحنه های دفاع از آرمان ها و دستاوردهای آن در طول بیش از سه دهه گذشته، نشان داد که جمهوری اسلامی ایران، مردمی ترین نظام سیاسی در جهان معاصر است. ملت ایران در روند تثبیت انقلاب و پیشرفت نظام نمونه و الگو بوده و همواره در مواجهه با تهدیدات و فتنه های سی و چندساله، افتخارآفرینی و حماسه سازی کرده است.
این خصوصیت ممتاز ملت ایران، ناشی از فرهنگ و باورهای دینی و ملی آن است. معمار بزرگ انقلاب اسلامی، چه زیبا ملت خود را توصیف می کنند آنجایی که می فرمایند: «من با جرئت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله - صلی الله علیه و آله - و کوفه و عراق در عهد امیرالمومنین و حسین بن علی - صلوات الله و سلامه علیهما - می باشند. آن حجاز که در عهد رسول الله - صلی الله علیه و آله - مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمی کردند… اما امروز می بینیم که ملت ایران… با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاری ها می کنند و چه حماسه ها می آفرینند.» (فرازی از وصیت نامه سیاسی الهی حضرت امام)
حضور عظیم و خروشان مردم در 9 دی 88، که یک بار دیگر خاطره روزهای انقلاب و روحیه همبستگی و همدلی برای حفظ اصول و تثبیت اهداف انقلاب را زنده کرد، به فراخوان شخص، حزب و نهادی وابسته نبود، حرکتی خودجوش برگرفته از همان معرفت دینی و بصیرت انقلابی ملت هوشمند ایران بود. همانگونه که امام خامنه ای در توصیف آن می فرمایند: «مردم ما در مقابله با فتنه، خودشان به پا خاستند. نهم دی در سرتاسر کشور مشت محکمی به دهان فتنه گران زد.این کار را خود مردم کردند. این… یک حرکت خودجوش بود؛ این خیلی معنا دارد؛ این نشانه این است که این مردم بیدارند، هشیارند. دشمنان ما باید این پیام را بگیرند.» ( امام خامنه ای، 8/10/1389)
2) ایمان دینی و بصیرت سیاسی مردم
اسلام خواهی و پیاده سازی آموزه های دینی در تمامی زوایای حکومت و جامعه، انگیزه اصلی ملت ایران در برپایی انقلاب سال 57 و یکی از سه رکن آن محسوب می شود. طی حدود دو دهه از زمان پیروزی انقلاب، دشمنان به خوبی دریافتند که راهبردهای منازعات آنها با ایران بی حاصل است و رمز آن نیز ایمان و باورهای دینی و بصیرت نافذ سیاسی آحاد ملت است که برگرفته از آموزه های دینی و انقلابی است.
از این رو، در بیش از یک دهه اخیر، راهبردهای خود را برای «تهاجم و شبیخون» به همین عنصر تعالی بخش بسیج کردند. همه امیدشان این بود که تلاش آنها در بزنگاه فتنه 88، نتیجه خواهد داد. حضور ملت مومن و هوشمند ایران در مقابله با جریان فتنه و حماسه آفرینی در نهم دی ماه و 22 بهمن نشان داد که غرب و دشمنان، در رمزگشایی بصیرت متدینانه ملت ایران، بسیار حقیر و ناتوانند، چون:
«آن معجزه گری که همه مردم را بسیج کرده، به صحنه می آورد و با وجود همه سختی ها آنان را در صحنه نگه می دارد، ایمان قلبی و دینی است، چرا که بر اساس ایمان دینی، شما در هر شرایطی پیروز خواهید بود و شکست معنایی ندارد. در این روز، مردم براساس وظیفه دینی خود به میدان آمدند تا نشان دهند بر خلاف تبلیغات فتنه گران، مردم ایران ضمن پایبندی به نظام جمهوری اسلامی از عزم و اراده دینی استوار برخوردارند.»(امام خامنه ای،21/9/90)
«این مردمند که ناگهان با یک حرکت - که آن حرکت برخاسته از همان عواملی است که نوزدهم دی قم را تشکیل داد؛ یعنی برخاسته از بصیرت است، از دشمن شناسی است، از وقت شناسی است، از حضور در عرصه مجاهدانه است - روز نهم دی را هم متمایز می کنند.» (امام خامنه ای، 19/10/88)
«از بیست و دوم خرداد تا بیست و دوم بهمن - هشت ماه - یک فصل پرافتخار و پرعبرتی برای ملت ایران بود؛ این یک درس شد. آگاهی جدیدی به وجود آمد. فصل تازه ای در بصیرت ملت ایران گشوده شد.» (امام خامنه ای، 1/1/89)
3) پیوند عاشورا و انقلاب
آن روز که امام امت(ره) فرمودند که «محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است… اگر بخواهید نهضت شما محفوظ بماند باید این سنت ها را حفظ کنید.» بیان این واقعیت بود که انقلاب اسلامی ملت بزرگ ایران برگرفته از آموزه ها و عبرت های عاشورا است.ملت ایران هر سال در محرم و صفر و در مناسبت های مختلف درس ها و عبرت های عاشورا را بازخوانی و مرور می کند.
این ملت، انقلاب اسلامی خود را بر اساس آموزه های عاشورا، پایه گذاری کرد و مبتنی بر همین آموزه ها، از گردنه های سخت و دشوار توطئه ها و فتنه ها، با عزت و سربلندی عبور نمود. حماقت بزرگ فتنه گران داخلی و اربابان شیطان صفت آنها این بود که از درک این عنصر اساسی عاجز بوده و در ماه محرم، به ارزش های دینی مردم تاختند و در روز واقعه، با تعرض به عاشورائیان و محافل و نمادهای عزاداری، یک بار دیگر رفتار یزیدی به نمایش گذاشتند.
حماسه خودجوش 9 دی، شکستن بغض نهفته مردمی عاشق بود که هر هفته و یا هر روز با فرازهای زیارت عاشورا، زمزمه می کردند که «ای کاش روز عاشورا می بودیم و با دشمنان می جنگیدیم.» و شک نباید کرد که «در قضایای 9 دی هم، عاشورا به کمک ملت آمد و حماسه بزرگ و ماندگاری را خلق کرد.»(امام خامنه ای، 21/9/90)
اعتراف مرکز «دیپلماسی عمومی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی» آمریکا در مورد پیوند عاشورا و ملت ایران نیز اگرچه دیرهنگام، اما شنیدنی است. این مرکز در مطلبی تأکید کرد: «از این دست مراسم مذهبی در طول تاریخ بشریت بسیار بوده، اما آنچه که در مورد عاشورا و ایران متمایز است، این است که این واقعه به قدری عمیق و قدرتمند است که حتی سیاست بین الملل جمهوری اسلامی را نیز جهت دهی می کند…
رهبر انقلاب ایران صریحاً این ارتباط را این گونه بیان کرده اند: «اگر فشار دشمنان بیش از پیش ادامه یابد، حادثه کربلا تکرار خواهد شد.» اشاره به واقعه غم انگیزی مانند عاشورا، در حالی که اتفاقات پیروزمندانه دیگری در تاریخ اسلام وجود دارد، نشان دهنده این است که رهبری کنونی و پیروان آن، تا چه اندازه در ایستادگی در برابر آمریکا مصمم و با اراده هستند. هر کس که بخواهد رفتار و روش ایران را بشناسد، مطمئناً ابتدا باید عاشورا را درک کند.
4) بیعت مجدد با ولی
یکی از مهم ترین عوامل و رموز پیروزی انقلاب و ماندگاری آن، مدیریت و رهبری بی بدیل ولی فقیه چه در دوره معمار بزرگ انقلاب حضرت امام(ره) و چه در دوره رهبر فرزانه انقلاب امام خامنه ای(مدظله العالی) است. عشق و دلدادگی ملت به آنان نیز بی تردید ناشی از همان معرفت دینی و بصیرت سیاسی مردم و همچنین خصوصیات منحصر به فردی است که در سیره نظری و عملی آن دو بزرگوار و نوع مدیریت و رهبری آنها در پیشبرد انقلاب و نظام دیده شده است. ملت ایران که آموزه ها و عبرت های غدیر، جمل، نهروان، صفین و عاشورا را درک کرده اند، در طول سه دهه و به ویژه در حماسه 9 دی، ثابت کردند که بیعت آنان با امام شان، ناگسستنی و غیر قابل خدشه است.
5) عنایت الهی
شاخصه دیگری که 9 دی را متمایز می کند، عنایت الهی است که بار دیگر اما، در یکی از سهمگین ترین میدان ها به مدد ملت ایران آمد؛ میدانی که چنان غبارآلود شد که خواص بسیاری در آن لغزیدند، برخی سقوط کردند و در اردوگاه فتنه و اصحاب فتنه صف آرایی نمودند، بسیاری در تردید ماندند و جالب تر اینکه، برخی نیز هنوز با گذشت بیش از دوسال، همچنان بر غفلت و تردید اصرار دارند.
«هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر می کند، دست خدای متعال را، دست [این] قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن علی (علیه السلام) را می بیند. این کارها، کارهایی نیست که با اراده امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خداست، این دست قدرت الهی است؛ همان طور که امام در یک موقعیت حساسی - که من بارها این را نقل کرده ام - به بنده فرمودند:
«من در تمام این مدت، دست قدرت الهی را در پشت این قضایا دیدم.» درست دید آن مرد نافذ بابصیرت، آن مرد خدا.» (امام خامنه ای، 19/10/1388) «راز ماندگاری این انقلاب، اتکای به ایمان هاست… مردم وقتی احساس می کنند دشمن در مقابل نظام اسلامی ایستاده است، می آیند توی میدان. این حرکت ایمانی است، این حرکت قلبی است؛ این چیزی است که انگیزه خدایی در آن وجود دارد؛ دست قدرت خداست، دست اراده الهی است؛ این چیزها دست من و امثال من نیست.»(امام خامنه ای، 19/11/1388)
پس از تجلی اسلام در جهان و احیای حقوق از دست رفته زن در جامعه، زن هویت و اصالت خویش را باز یافت و با حفظ ارزش های دینی، در مسائل مهم اجتماعی - سیاسی شرکت جست و چه بسا، نام و حماسه بعضی از ایشان در تاریخ ماندگار گردید . از جمله حوادث عظیم در تاریخ اسلام و بلکه در تاریخ جهان، واقعه حزن انگیز و جانسوز کربلاست .
حماسه کربلا، یک رویکرد بزرگ سیاسی، اجتماعی و تربیتی است که اگر این حماسه را احیا کننده اسلام بدانیم، باید سهمی عظیم برای زنان در آن قائل گردیم; زیرا اگر نبودند زنان شجاع، با ایمان و پاکباخته در صحرای کربلا، رسالت عظیم حسینی ناتمام می ماند .
چه بسیار دلاوری ها و جان فشانی ها که در این صحنه، از زنان بروز و ظهور یافت و تا ابدیت بر تارک تاریخ حک گردید .
و به همین دلیل است که علامه شهید مطهری می فرمایند: «تاریخ کربلا، یک حادثه و تاریخ مؤنث است، یعنی یک حادثه مذکر - مؤنث است . حادثه ای که مرد در آن نقش دارد، زن نقش دارد، ولی مرد در مدار خودش، و زن در مدار خودش .» (1)
آری، این بانوان آگاه و معتقد، وظیفه دینی خویش را در قیام عاشورا، با حفظ هنجارهای اسلامی، به بهترین وجه به انجام رسانیده و نشان دادند که یک زن می تواند در بزرگترین و مهمترین حماسه انقلابی و دینی عصر خویش سهمی عظیم و افتخار آفرین داشته باشد، تا در آینده نیز زنانی مخلص و با ایمان تداوم دهنده حرکت ایشان در راه حفظ مبانی و ارزش های اسلامی باشند .
همراهی زنان با امام حسین ( علیه السلام)
آن گاه که ابا عبدالله الحسین ( علیه السلام)، عازم سفر جهت مبارزه با بی عدالتی ها گردید، در جمع یارانش، عده ای از زنان هاشمی و غیر هاشمی نیز حضور داشتند .
ایشان زنان دلیر و متهوری بودند که با ترسیم نیکویی از حیات، با گام های استوار و به رهبری امام حسین ( علیه السلام) در مقابل بیدادگری ها ایستادند و با درک عمیق از انقلاب حسینی، حماسه ها آفریدند . آنان با گذشت از لذائذ مادی و غلبه بر هواهای نفسانی، به چنان درجه ای از ایمان و تعهد رسیده بودند، که لیاقت همراهی با امام حسین ( علیه السلام) و دفاع از حریم اسلام را پیدا کردند .
امام حسین ( علیه السلام)، برای این سفر زنانی را برگزیده بود که سخنورانی عالمه، شیر زنانی مؤمنه و خدمتگزارانی شایسته برای اسلام بودند .
امام حسین ( علیه السلام) بهتر از هر کسی آگاه بود که این بانوان بزرگ، کامل کننده رسالت عظما و عظیم وی خواهند بود . به همین جهت ایشان را با خود همراه ساخت .
البته عده دیگری از زنان نیز گرچه در جمع همراهان امام نبودند، اما خدمات ارزنده ای را در جهت قیام اباعبدالله ( علیه السلام) انجام دادند . که در ذیل به برخی از آن ها اشاره می نماییم:
1 - ماریه دختر سعد
وی از قبیله عبدالقیس و از شیعیان ساکن بصره بود . او در شرایط اختناق بصره، منزل خود را در اختیار شیعیان قرار داد تا محلی برای اجتماع ایشان، جهت مشورت پیرامون چگونگی پیوستن به امام حسین ( علیه السلام) باشد . (2)
از این انجمن، چند تن، چون «یزید بن نبیط » (3) و دو پسرش، عازم کربلا شدند و در قیام عاشورای امام حسین ( علیه السلام) به شهادت رسیدند .
2 - طوعه
طوعه همان زنی بود که در شرایط وحشت زای کوفه، به حمایت از مسلم پرداخت و او را در خانه خویش پناه داد و سیراب نمود . (4)
این اقدام طوعه در آن شرایط سخت، خود نوعی شجاعت و دلاوری بود; زیرا او با وجود این که پسرش از عمال ابن زیاد بود و در پی دریافت جایزه، حریصانه به دنبال مسلم گشت، او را پناه داد و خود را در معرض خطر انداخت .
3 - «دلهم » یا «دیلم »
«دلهم » همسر «زهیر بن قین » یکی از یاران فداکار امام در حماسه کربلا بود . او، همسرش را که از طرفداران عثمان بود، برای پیوستن به امام تشویق نمود، (5) و بدین ترتیب یاوری دیگر برای امام حسین ( علیه السلام)، به جمع کربلاییان پیوست .
اگر نبود هشدار «دلهم » ، زهیر توفیق نمی یافت با امام ( علیه السلام) آشنا شود و به شرف و عزت ابدی نائل گردد .
اینان نمونه هایی از زنان فداکار و از خود گذشته ای بودند که در دورانی که مردان در رکود و رخوت به سر می بردند و منافع و امیال دنیوی را بر عقیده و ایمان مقدم می داشتند، در حد توان خویش، امام حسین ( علیه السلام) را یاری نمودند .
نقش زن در روز عاشورا
نقش زنان در روز عاشورا را از چند منظر می توان مورد بررسی قرار داد:
1 - پشتیبانی و حمایت از امام حسین ( علیه السلام)
زنان کاروان حسینی، با بینشی ژرف، به حمایت از امام حسین ( علیه السلام) پرداختند . ایشان چه قبل از شروع قیام و چه بعد از آن، حامیانی استوار و فداکار برای مولایشان بودند و این را با ترغیب مردانشان به مبارزه، با خطابه های شورانگیز و … به اثبات رسانیدند .
2 - تشویق و ترغیب رزمندگان به مبارزه
در روز عاشورا، آن گاه که جنگی نابرابر میان سپاه دشمن و امام حسین ( علیه السلام) و یارانش در حال وقوع بود، زنان دلیر و پاکباز، با آگاهی از نتیجه ظاهری جنگ، مردان خویش را به مبارزه علیه نابخردان و نامردمان ترغیب نمودند . آنان به چنان درجه ای از اعتقاد رسیده بودند که در برابر خدا، تسلیم محض بودند . اگر کمی دقت نماییم، می بینیم که آنان می توانستند دنیا را بر آخرت و عقاید خویش ترجیح داده و با اصرار از همسران خود بخواهند که از معرکه بگریزند . اما نه تنها این کار را نکردند، بلکه مشوق مردانشان برای مبارزه و حفظ اسلام بودند . تاریخ عاشورا نمونه های متعددی از این بزرگواران را به ما معرفی می نماید:
یکی از این بانوان، «ام وهب » همسر عبدالله بن عمیر بود . وقتی که عبدالله قصد پیوستن به سپاه امام را داشت، همسرش نیز با او به کاروان امام پیوست . او در روز عاشورا، با تشویق همسرش به نبرد، به یاری او شتافت . و آن گاه که بر سر پیکر پاک همسرش حاضر گشت، توسط سپاه دشمن به شهادت رسید . او تنها زن شهید در میدان کربلا بود . (6)
«بحریه » مادر عمرو بن جناده، زن سلحشور دیگری بود، که پس از شهادت همسرش در روز عاشورا، پسرش را به حمایت از امام و رفتن به میدان امر کرد . پس از شهادت پسر، دشمن سر بریده او را به سوی مادر پرتاب کرد، اما این شیر زن، با افتخار، سر فرزند را دوباره به سوی سپاه دشمن پرتاب نمود و گفت: ما چیزی را که در راه خدا داده ایم، باز پس نمی گیریم . (7)
3 - صبر و ایثار و مقاومت
بردباری و ایثار زنان و مادران شهدا از جمله مسائل شگفت انگیز واقعه کربلاست . آنان به رهبری زینب ( علیهاالسلام) از عزیزترین سرمایه های عمر خود، در راه عقیده و اندیشه های متعالی خویش گذشتند . مرگ برادران، در خون غلتیدن شوهران، و حتی شهادت فرزندان نتوانست، گام های ایشان را در راه هدفشان متزلزل سازد .
بعضی از آنان، در نهایت ادب و اخلاص، حتی برای گرفتن پیکر پاک شهدایشان از خیمه ها بیرون نمی آمدند و احساسات خود را مخفی کرده و صدا به گریه و شیون بلند نمی کردند، تا مبادا امام حسین ( علیه السلام) در مقابل آن ها شرمنده گردد .
هنگامی که امام ( علیه السلام)، پیکر پاک علی اصغر را پشت خیام آورد تا دفن نماید، مادر علی اصغر برای دفن او حاضر نشد . همین طور وقتی که پیکر بی جان علی اکبر و قاسم را آوردند، مادران آن ها از خیمه بیرون نیامدند . حضرت زینب ( علیهاالسلام) نیز پس از شهادت دو فرزندش، بیرون نیامد تا امام ( علیه السلام) شرمنده نگردد . (8)
و این ایثاری ظریف و مقاومتی بی نظیر است که در روز عاشورا به نمایش گذاشته شد .
4 - شرکت مستقیم در نبرد
زنان در اکثر جنگ های صدر اسلام شرکت داشتند، اما نقش زنان در عاشورا نقشی متفاوت بود . جنگ نابرابر، احساسات عمیق زنان را برانگیخت و بعضی از آن ها، برای حمایت از امام حسین ( علیه السلام)، به صحنه نبرد آمدند و با تیرک خیمه که تنها سلاح آنان بود، به سوی دشمن هجوم بردند و تعدادی از سپاهیان کفر و نفاق را به هلاکت رساندند . بحریه مادر عمرو بن جناده (9) و ام وهب همسر عبدالله بن عمیر (10) از جمله این سلحشورانند .
5 - اطاعت از امام ( علیه السلام)
زنان، در قیام حسینی، انسان هایی کمال یافته، با هدف، مؤمن راستین و با اخلاص بودند که با تسلیم محض در برابر اوامر الهی و امامشان توانستند سرافراز از امتحان پروردگار بیرون آیند .
آن گاه که این بانوان بزرگ، به سوی دشمن حمله ور می شدند، هیچ کس نمی توانست آنان را از مبارزه باز دارد . اما هنگامی که امام به ایشان فرمان بازگشت می داد، بی هیچ سخنی به خیمه ها باز می گشتند . این بانوان از موقعیت حساسی که امام در آن قرار داشت، با خبر بودند و به همین منظور، زمینه اضطراب و نگرانی امام را فراهم نمی کردند . و هرگز بر خلاف رضای امام ( علیه السلام) حرکتی نمی کردند و سراسر وجودشان، آکنده از رضا و تسلیم بود .
6 - آرام کردن کودکان و تسلی آنان
وظیفه زنان، در روز عاشور، بسیار سنگین بود . آنان علاوه بر این که شاهد شهادت مردانشان بودند، بایستی کودکان تشنه و مضطرب را آرام می ساختند تا مبادا صدای گریه آن ها، دیگر رزمندگان را دچار تزلزل کند . آن گاه که خیمه ها آتش گرفت و کودکان هراسان به بیابان گریختند، این زنان بودند که جگر گوشه های آل رسول را پیدا کردند، در آغوش کشیدند و آرام نمودند . و بدین ترتیب بود که کوه ها در مقابل استقامت زنان کربلایی، سر تعظیم فرو آوردند و صحراها در برابر وسعت وجودی ایشان احساس حقارت کردند .
نقش زن پس از عاشورا
پس از واقعه تلخ عاشورا، رسالت سنگین بانوان کاروان حسینی آغاز گردید . آنان با وجود شرایط سخت جسمی و روحی، می بایست از اندیشه و کلام و احساس یاری گرفته و با خطبه های پرشور خویش، مردمی که در عمق نادانی به سر می بردند را از حقانیت راه امام حسین ( علیه السلام) و مظلومیت ایشان آگاه سازند و به رهبری زینب ( علیهاالسلام)، به نشر معارف اسلام و رساندن پیام شهیدان بپردازند تا اسلام را از هدم و زوال نجات بخشند . این جاست که به هدف والای امام حسین ( علیه السلام) از همراه نمودن زنان و کودکان، با خویش پی می بریم .
شهید مطهری می فرمایند: «… ابا عبدالله ( علیه السلام) اهل بیت خودش را حرکت می دهد، برای این که در تاریخ رسالتی عظیم را انجام دهند . برای این که نقش مستقیمی در ساختن این تاریخ عظیم داشته باشند، اما با قافله سالاری زینب، بدون آن که از مدار خودشان خارج شوند، از عصر عاشورا زینب ( علیهاالسلام) تجلی می کند و از آن به بعد به او واگذار شده بود .» (1)
فعالیت ها و حماسه زن عاشورایی را پس از قیام، می توان به دو بخش تقسیم نمود:
1 - حماسه آفرینی زینب ( علیهاالسلام)، در نهضت عاشورا
2 - نقش و فعالیت سایر بانوان، در این نهضت
حماسه آفرینی زینب ( علیهاالسلام) در نهضت عاشورا
همان گونه که می دانیم، حفظ و نگهداری یک نهضت و انقلاب، از انجام آن مهمتر است . حضرت زینب ( علیهاالسلام) بعد از حادثه جانسوز دهم محرم الحرام سال 61 هجری، پیام رسای خویش را از دشت خونین کربلا برای مسلمانان ابلاغ نمود و آن را برای همیشه در تاریخ، زنده نگاه داشت .
البته، حضور و نقش عظیم آن حضرت در نهضت کربلا، منحصر به بعد از قیام نیست، بلکه ایشان از ابتدای راه، حضوری فعال و تعیین کننده در انقلاب حسینی داشتند . همیاری حضرت زینب ( علیهاالسلام) با امام حسین ( علیه السلام) در انجام مسؤولیت ها را می توان بزرگترین نقش آن حضرت، تا قبل از ظهر عاشورا دانست . آن حضرت به عنوان امین امام، بخش وسیعی از مسؤولیت ها و امور کاروان را بر عهده داشت، تا امام ( علیه السلام) فرصت و فراغ بیشتری برای آماده سازی قیام داشته باشد .
اما اصلی ترین وظیفه حضرت زینب ( علیهاالسلام)، بعد از ظهر عاشورا، متجلی می شود . اگر نبود آن عالمه غیر معلمه در کربلا، نه تنها انقلاب امام حسین ( علیه السلام) دستخوش تحریف می گردید، بلکه اسلام نیز در معرض خطری جدی قرار می گرفت .
تبلیغ پیام شهادت، سرپرستی قافله اسرا، پرستاری از امام سجاد ( علیه السلام)، حفظ و حراست زنان و کودکان، و … مسؤولیت های سنگینی بود که آن حضرت پس از قیام عهده دار بود .
سخنرانی حضرت زینب ( علیهاالسلام)، در بارگاه ابن زیاد و یزید، آن چنان شورانگیز بود که ارکان حکومت اموی را به لرزه انداخت . سخنان پرشور او در تشریح اهداف انقلاب حسینی و بیان اوضاع اندوهبار روز عاشورا، دسیسه ها و جنایات رژیم را برملا نمود . روشنگری های آن حضرت، توانست جامعه چشم و گوش بسته آن زمان را بیدار کند . پیامد تلاش های حضرت زینب ( علیهاالسلام) انقراض حکومت اموی و جلوگیری از اتلاف خون پاک شهدای کربلا، و در نتیجه، احیای مجدد اسلام بود .
و مدینه (4) ، به افشاگری بنی امیه اقدام نمود و چهره کریه شان را به مردم نشان داد; و این خود قیامی دیگر شد، برای براندازی دستگاه فاسد خلافت .
خطابه های پرشور حضرت زینب ( علیهاالسلام) هراسی عظیم در دل بنی امیه پدید آورد و به همین جهت، ایشان را به مصر تبعید نمودند; (5) اما غافل از این که این زن فصیحه بلیغه پیام شهادت را به مصر نیز خواهد برد، و سرانجام، این اسطوره صبر و ایثار در 15 رجب سال 62 هجری، در تبعید، به ملکوت اعلی پیوست . (6)
گر چه زینب ( علیهاالسلام) اندکی بیش، پس از واقعه جانسوز کربلا زندگی نکرد، ولی در همین مدت اندک، کنگره های کاخ ستم را فرو پاشید، و پیام عاشورای امام حسین ( علیه السلام) را تا ابد ماندگار کرد .
نقش سایر زنان پس از قیام
غیر از زینب ( علیهاالسلام)، عده دیگری از زنان نیز بودند که به رهبری و مدیریت حضرت ( علیهاالسلام)، کارهای تبلیغی و فرهنگی بسیاری پس از حماسه عاشورا انجام دادند که تاثیر زیادی بر جامعه آن روز داشت و چه بسا اثرات آن تا به امروز ادامه دارد .
نقش آفرینی زنان را پس از قیام عاشورا، از دو بعد عمل و گفتار، می توان مورد بررسی قرار داد:
1 - نقش عملی زنان پس از قیام عاشورا
بعد از به پایان رسیدن جنگ، زنان در عرصه عمل، نسبت به فاجعه ای که از سوی دستگاه غاصب یزید بر امام حسین ( علیه السلام) و یارانش وارد شده بود را به شدت محکوم نمودند . و جالب این که اکثر این زنان، کسانی بودند که شوهرانشان در سپاه کوفه، بر علیه امام به مبارزه پرداخته بودند که در ذیل به چند نمونه از آن ها می پردازیم .
- زنی از قبیله بنی بکر
بعد از ظهر عاشورا، زنی از قبیله بنی بکر که همسرش در لشکر عمر بن سعد بود، از وضعیت اسراء متاثر شده، شمشیر به دست می گیرد و به سوی سپاه کوفه هجوم می برد و به قوم خود می گوید: «ای آل بکر! دختران رسول خدا را غارت کنند، در حالی که جز خدا پناهگاهی ندارند; برای خون های رسول خدا (صلی الله علیه و آله) قیام کنید .»
همسرش او را از آن کار منع کرد و به اردوگاه باز گرداند . (7)
- زنان بنی اسد
پس از پایان جنگ، بدن های مطهر شهدا بر روی زمین تفتیده کربلا مانده بود، و هیچ کسی جرات نداشت که برای دفن و کفن اجساد قدم بردارد; چرا که طبق دستور عمر سعد، ماموری بر بدن ها گمارده شده بود . در این وضعیت، زنان قبیله بنی اسد که در نخلستان های نزدیک کربلا بودند، با بیل و وسایل دیگر، به سوی میدان هجوم بردند . مردان آن ها با دیدن حرکت شجاعانه زنان، به کمک آمدند و به کفن و دفن شهیدان پرداختند . (8)
- ام عبدالله
او همسر «مالک بن نسیر» بود . شوهر او در روز عاشورا با شمشیر بر سر مبارک امام ضربتی زد و عرقچینی که بر سر امام بود، پاره شد و امام مجروح گردید . پس از جنگ، او عرقچین را به خانه آورد و به همسرش داد تا آن را بشوید . اما ام عبدالله گفت: «به غارت رفته پسر دختر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را به خانه آورده ای؟ آن را از پیش من ببر .» (9)
و این زن، بدین گونه اعتراض خویش را به عمل قبیح کوفیان و همسرش اعلام داشت .
- نوار همسر خولی
پس از آن که خولی بن یزید اصبحی سر مبارک امام را برای کسب جایزه به کوفه آورد، ابتدا آن را به خانه برد . همسرش در نهایت اعتراض، شوهرش را طرد و نسبت به او ابراز انزجار نمود . سپس به حیاط رفت و نزدیک سر مبارک امام تا صبح بیدار نشست . در کتب تاریخی، از مشاهدات وی در این شب، نسبت به حضور فرشتگان برای تکریم و تقدیس سر مبارک امام مطالبی آمده است . (10)
- زنان آل ابی سفیان
سخنرانی ها و خطابه های پر شور حضرت زینب ( علیهاالسلام)، در مجلس ابن زیاد و یزید، موجب گردید که زنان آل ابی سفیان از این واقعه متاثر شده، مراسم نوحه سرایی و گریه و شیون برای امام حسین ( علیه السلام) و یارانش بر پا دارند . (11) و بدین ترتیب، انزجار و اعتراض خویش را نسبت به عمل مردان ناجوانمرد خود اعلام دارند .
- هند همسر یزید بن معاویه
پس از افشاگری زینب کبری ( علیهاالسلام)، هند که از واقعه تلخ عاشورا سخت متاثر و ناراحت شده بود، به همسرش در مورد به شهادت رساندن امام حسین ( علیه السلام) اعتراض نمود و گفت: «ای یزید! آیا تو دستور داده ای سر حسین فرزند رسول خدا را از تن جدا کنند و بالای نیزه برند؟ آیا تو فرزند فاطمه را کشتی؟»
یزید مضطرب شد و برای گریز از کاری که کرده بود، گفت: «… خدا بکشد ابن زیاد را که او را کشت، من به کشتن او راضی نبودم .» (12)
نکته قابل تامل در این مطلب، انزجار هند، همسر یزید، از حرکت شوم همسرش می باشد که با این اعتراض، ضربه سختی بر حکومت شوهر خود وارد کرد .
این ها نمونه هایی از واکنش زنان کوفه و شام به عملکرد مردانشان بود . اما بانوان دیگری هم با کردار خویش، در جبهه ای تبلیغی به مبارزه علیه آل ابی سفیان پرداختند . ایشان از همراهان و پیروان امام حسین ( علیه السلام) بودند، که با اقدامات هوشیارانه، اعتراض خویش را بیان نمودند .
- رباب همسر امام حسین ( علیه السلام)
رباب همسر امام حسین ( علیه السلام)، دختر «امرء القیس بن عدی بن اوس » بود . او در کربلا حضور داشت و شاهد شهادت همسر و فرزند شیر خواره اش علی اصغر بود . وی پس از کربلا و اسارت، در مدینه ساکن شد . (13)
در برخی روایات آمده است که در بازگشت اسرا به مدینه، رباب دستور داد تا سقف خانه اش را بردارند و خود و دخترش سکینه، در خانه بی سقف روزگار گذراندند . چون به او گفته می شد که از زیر آفتاب سوزان برخیز . با گریه و شیون می گفت: من با چشمان خود حسین ( علیه السلام) را دیدم که گرمی آفتاب، بدن او را می گداخت . (14)
و این خود نوعی مبارزه و قیام علیه ستم یزید و عمالش بود . رباب با این حرکت، به تحریک احساسات و عواطف مردم پرداخت، تا زمینه را برای قیام های دیگر مردمی فراهم سازد .
- زنان مدینه و بنی هاشم
بعد از واقعه کربلا، زنان مدینه، بر سر قبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رفتند و مراسم عزاداری برپا نمودند . (15)
آنان بدون هیچ هراسی از دستگاه حاکمه، با شور و شعور، دست به اقدامی مهم زدند . آنان با رفتن بر سر قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله)، با زیرکی و تیزبینی، به همه نشان دادند که این فرزند رسول خداست که به شهادت رسیده است . و پس از آن تا یک سال، روز و شب، در مدینه نوحه سرایی می کردند . (16)
امام صادق ( علیه السلام) نیز در این زمینه می فرمایند: پس از واقعه کربلا، هیچ زن هاشمی، سرمه به چشم نکشید و خضاب نکرد . دودی نیز از خانه بنی هاشم برنخاست تا پنج سال که عبیدالله بن زیاد کشته شد .» (17)
و این نشانگر نقش اساسی و مهم زنان در حفظ و تداوم نهضت حسینی بود . اینان با عزاداری های پی در پی، در حقیقت، به مبارزه علیه حکومت بیدادگر یزید برخاستند و با حرکت های مثبت که در نهایت لطافت و ظرافت انجام می شد، در اذهان تاثیر به سزایی گذاشتند .
زنان انصار (18) نیز به همراهی زنان بنی هاشم، زمینه را برای شروع مبارزاتی نو بر ضد دستگاه بنی امیه فراهم ساختند، و با شعور دینی و سیاسی خویش، گامی بلند در احیای نهضت عاشورا برداشتند .
2 - نقش سخنرانی و خطابه های زنان پس از قیام
علاوه بر اقداماتی که زنان در عرصه عمل انجام دادند، خطابه ها و سخنرانی های بانوان هاشمی را می توان مهمترین عامل برای روشنگری مردم و براندازی حکومت یزید دانست; چرا که اگر نبود این افشاگری ها، جامعه خفته آن روز متحول نمی گردید و ندای حق طلبی و ستیز علیه ستم، بلند نمی شد .
همان گونه که گذشت، امام سجاد ( علیه السلام) و زینب کبری ( علیهاالسلام) بزرگترین نقش را در این زمینه ایفا کردند . آن ها با اخطارها، هشدارها و بیدار باش ها، ضربه سنگینی بر آل امیه وارد نمودند . اما دیگر زنان هاشمی نیز که در نهایت فصاحت و لاغت بودند، نقش مهمی در خنثی سازی تبلیغات مسموم اموی داشتند . زنانی چون ام کلثوم (19) و فاطمه صغری دختر (20) امام حسین ( علیه السلام) و … .
نکته قابل ذکر این که طبق آمار تاریخی، (21) زن در روز عاشورا، از سپاه و کاروان امام حسین به اسارت درآمدند، که از این عده 6 نفر غیر هاشمی و بقیه، زنان بنی هاشم بودند . (22)
اسارت این بانوان اگر چه اجباری و ناخواسته بود، ولی آن ها را در موقعیتی قرار داد که توانستند پیام خود را به گوش مردم برسانند . آنان هر جا رسیدند، از فرصت ها سود جسته، وقایع کربلا را بازگو کردند .
خطبه های پرنفوذ این بانوان بزرگوار، که مصداق نیکوی امر به معروف و نهی از منکر است، چنان تاثیری بر اذهان خفته مردم گذاشت که زمینه ساز تحولاتی عظیم و قیام هایی چون قیام توابین و قیام مختار گردید .
علاوه بر آن، این سخنرانی ها و روشنگری ها، دستاوردهای مهم دیگری نیز داشت که رسوا ساختن دستگاه حاکم، دادن روح مقاومت و ایستادگی به مردم، ایجاد وحدت و یکدلی در بین مردم جهت مبارزه و قیام، بیداری افکار و اندیشه ها، تهیه عوامل سقوط رژیم، توسعه معارف اسلامی، ایجاد ارزش های اخلاقی جدید و … از جمله این دستاوردهاست .
تامل درباره شخصیت و موقعیت هر یک از این زنان، می تواند عظمت و بزرگی اقدامات شایسته آنان را جلوه گر نماید و درسی باشد برای زنان در عصرهای مختلف، برای وصول به اهداف عالیه اسلام .
پی نوشت ها:
1 - مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص 289 .
2 - ر . ک: سید بن طاووس، لهوف، ص 165 .
3 - ر . ک: همان، ص 202 .
4 - ر . ک: هاشم معروف الحسنی، جنبش های شیعی در تاریخ اسلام، ص 522; حسین عماد زاده، حضرت زینب کبری، ص 150 .
5 - همان، ص 522 .
6 - همان .
7 - فاطمه رجبی، زن در حماسه کربلا، ص 70 .
8 - همان، ص 74 .
9 - محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ج 7، ص 3055 .
10 - حاج شیخ عباس قمی، نفس المهموم (ترجمه فارسی)، ص 478 .
11 - محمد بن جریر طبری، همان، ص 3080; حاج عباس قمی، منتهی الآمال، ج 1، ص 433 .
12 - همان، ص 3079 .
13 - حسین عمادزاده، همان، ص 307 .
14 - هاشم معروف الحسنی، همان، ص 522 .
15 - حاج شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ج 1، ص 344 .
16 - همان، نفس المهموم، ص 302 .
17 - همان، ص 604 .
18 - ر . ک: هاشم معروف الحسنی، همان، ص 528 .
19 - ر . ک: سید بن طاوس، لهوف، ص 178; علی نظری منفرد، قصه کربلا، ص 438 .
20 - ر . ک: همان، ص 172 .
21 - علی نظر منفرد، همان، ص 405
درودخدابراوفرمود:همنشین پادشاه شیرسواری را ماندکه دیگران حسرت منزلت اورادارندولی خودمی داند که درجای خطرناکی قرار گرفته است.