اسیب شناسی تاخیر در سن ازدواج
شورای عالی حوزه های علمیه قم
مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران
مدرسه علمیه الزهراي(سلام الله علیها)شهرستان اردبیل
موضوع:
آسیب شناسی تاخیر در سن ازدواج
استاد راهنما:
سرکار خانم ستوده
تهیه و تنظیم:
فرزانه عسگری
بهار95
چکیده :
ازدواج یک قرارداد اجتماعی و ضامن بقای نسل انسان است که از زمان آفرینش اولین انسانها(آدم و حوا )تا کنون مطرح بوده است اما امروزه جوان در سن ازدواج کوهی ازموانع در مقابل دیدگانش مجسم می گردد عبارتنداز:مهریه سنگین و هزینه های هنگفت جشن عقد و عروسی و …
ازدواج بعنوان یکی از رویدادهای مهم و حیاتی در زندگی افراد جامعه می باشد که از جنبه های مختلف مورد بررسی قرارمی گیرد. تاخیر در سن ازدواج می تواند تبعات اجتماعی زیادی به همراه داشته باشداز جمله آسیبها و مضرات دیر ازدواج کردن می توان به عدم مسئولیت پذیری و بی توجهی به آن در سایر زمینه های زندگی، گرایش به ارتباطات غیر متعارف دختر و پسر، هدر رفتن سنین جوانی و طراوت، تجردگرایی، بدبینی به جنس مخالف،آزادی روابط جنسی و بسیاری ازآسیب های دیگر اشاره نمود.و پژوهش حاضر درصددآسیب شناسی تاخیر در سن ازدواج می باشد.
تاخیر در سن ازدواج نه بعنوان یک مشکل شخصی بلکه بعنوان یک مساله اجتماعی نمود پیدا کرده و از جهت اینکه عملا ازدواج را در سطح جامعه دچار مشکل جدی کرده حائزاهمیت بررسی می باشد.
درجمع آوری مطالب مربوط به این بحث میتوان به منابع زیادی رجوع کرد از جمله:
1)انصاریان،حسین،نظام خانواده در اسلام،چاپ سی ام،قم،انتشارات ام ابیها،1390
2)صادق کوهستانی،عطیه،جوان و ازدواج، چاپ نهم، قم،نسیم حیات، 1386
نتیجه اینکه ضروری است که تمام دستگاهها ی فرهنگی و اقتصادی کشور منابع و امکانات خود را در جهت فراهم نمودن زمینه مساعد ساماندهی امر ازدواج بسیج نمایند و ازطریق رسانه های جمعی، گسترش دامنه ی تغییرات بازدارنده ی ازدواج ممانعت بعمل آورند.
کلیدواژه ها:آسیب شناسی، سن ازدواج، موانع،دختر و پسر.
فهرست مطالب
صفحه عنوان
مقدمه 1
1-تاریخچه تحول و دگرگونی سن ازدواج
درخانواده های ایرانی 2
2-علل تاخیر در سن ازدواج 4
2-1-مشکلات مالی و اقتصادی 7
2-2-خدمت سربازی 8
2-3-ادامه تحصیلات 9
2-4-مهریه سنگین 9
2-5-جهیزیه سنگین 10
2-6-تشریفات زیاد درمراسم عقد و عروسی 11
2-7-تاثیر متقابل اشتغال دختران در سن ازدواج 13
3-آسیب شناسی تاخیر در سن ازدواج 13
3-1-آسیب شناسی خانواده ی 13
3-2-دوستی دختر و پسر قبل از ازدواج 16
3-3- ارتباط دختر و پسر قبل از ازدواج 16
3-4-آزادی روابط جنسی 17
3-5-بد بینی به جنس مخالف و کاهش اعتماد 19
3-6- ارزشها و آداب و رسوم 20
3-7- افزایش سن ازدواج و مجرد زیستی 21
نتیجه گیری 22
منابع 25
مقدمه :
ازدواج یکى از اساسى ترین و در عین حال حساس ترین مراحل زندگى انسان به شمار مى رود. انسان بنابر سرشت و ماهیت وجودى خویش و وابستگى به غیر در پاسخ به نیازهاى درونى و بیرونى خود همواره از فردگرایى گریزان بوده است. حتى انسان بدوى نیز بى نیاز از زندگى مشترک (خانوادگى و گروهى) نبود. ازدواج اصلى ترین و عالى ترین نمود این پاسخ است و مظهرى از قانون گروه گرایى اوست.
از دیدگاه جامعه شناسی،ازدواج یک قرارداد اجتماعى و ضامن بقاى نسل انسان است و آرامش و امنیت در یک جامعه،نتیجه ازدواج سالم و محیط آرام بخش خانواده است. از آنجائیکه ازدواج عامل پیدایی خانواده و تاخیر و عقب افتادن آن باعث تاخیر در پیدایش و شکل گیری خانواده های جدید است موضوع قابل اهمیتی برای بررسی است.
در امر ازدواج و تشکیل خانواده در جوامع گوناگون، اهداف و انگیزه های متعددی مطرح بوده است، که به طور عمده می توان به: میل به داشتن فرزند،عوامل اجتماعی،نیاز اقتصادی و عشق اشاره کرد. این عوامل در دوره های مختلف متغیر بوده است. در جوامع علل اقتصادی و اجتماعی مهمترین عوامل تلقی شده و در تمدن های قدیم زاد و ولد و درمدرنیت های امروزی عشق و محبت اهمیت بیشتری یافته است. امروزه در ایران ماهیت و اشکال ازدواج و پیامدهای اجتماعی آن در خانواده و جامعه، و به طور کلی الگوی همسر گزینی و نظام خانواده،ازدواج های نا موفق و طلاق های زود هنگام و بالا رفتن توقعات برای آغاز زندگی،تغییر در نگرش افراد و انتظاراتی که از زندگی مشترک دارند عملا ً ازدواج را دچار مشکلات جدی کرده است که از جمله افزایش سن ازدواج جوانان را می توان جزو یکی از این مشکلات دانست. در این پژوهش سعی خواهد شد با برآورد عوامل اجتماعی موثر،به بررسی افزایش سن ازدواج پرداخته شود.
1-تاریخچه تحول و دگرگونی خانواده و ازدواج در ایران:
خانواده یکی از قدیمی ترین نهادهای اجتماعی است که به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران،تاریخی به قدمت حیات انسان دارد. به لحاظ اهمیت و نقشی که این نهاد در سلامت و تداوم حیات جامعه دارد همواره یکی ازموضوعات مورد علاقه و توجه متفکران اجتماعی و تاریخی بوده است. آنچه مسلم است خانواده همچون سایر سازمانها و نهادهای تشکیل دهنده جامعه در طول تاریخ دچار دگرگونی های عمیق گردیده است. وسعت و اهمیت این تغییرات تا آنجاست که امروزه بسیاری از جامعه شناسان و صاحب نظران نگران آینده این نهاد بوده و از کاهش اهمیت و حتی زوال آن بویژه در جوامع پیشرفته سخن می گویند.
در این قسمت تلاش بر این است تا تحولات و دگرگونی هایی که در امر ازدواج در ایران بوجود آمده است از لحاظ تاریخی و اجتماعی مورد ملاحظه قرار گیرند .به طور کلی خانواده ایرانی اشکال مختلفی را به خود دیده است و دچار دگرگونی هایی در طول تاریخ گردیده است به طوریکه یکی از متفکران اجتماعی روند این دگرگونی را اینگونه تعریف می کند: به طور کلی دگرگونی خانواده ایرانی به ابعاد مختلف آن در نیم قرن اخیر آرام و کند اما مستمر و قاطع بوده است از زمانهای دور شکی از خانواده در جامعه ما وجود داشته که جامعه شناسان آنرا به اصطلاح کلی “خانواده گسترده” توصیف کرده اند. خانواده ای بر اساس شرایع اسلامی و سنت های ایرانی،خانواده ای که مذهب و سنت و شیوه تولید اقتصادی جوامع کشاورزی مبانی آنرا تشکیل می داد. این خانواده بر اساس “پدر تباری” و “پدر مکانی” و اولویت جنس مذکر استوار بود و سازمان مرتبی داشت که زیر نظر پدر اداره می شد خانواده واحد تولید و مصرف بود و این امر نه تنها در روستاها بلکه در شهرها نیز که مراکز مهم صنایع دستی بودندبه چشم می خورد. سرای خانوادگی سنت های متعددی را در خود جای داده و پاسدار سنت ها بود. روابط افراد بر سلسله مراتبی مبتنی که همه آن را قبول داشتند. برخورد با تمدن صنعتی غرب وپیامدهای آن که عبارت است از تغییرات ساخت اقتصادی جامعه،رواج شهرنشینی و دخالت دولت از عوامل عمده تغییر در خانواده ایرانی و به ویژه شکل شهری آن می باشد
خانواده ایرانی در هفتاد سال اخیر دگرگونی های نسبتاً چشمگیری را از لحاظ ساخت،کارکرد و ارزشهای فرهنگی تجربه کرده است. دلایل اصلی این تحولات در ایران عبارت بودند از آغاز نوسازی و لوازم و پیامدهای آن از جمله تغییر ساخت اقتصادی و رواج شهر نشینی،اشاعه فرهنگی غرب،دخالت دولت در امر خانواده از طریق وضع قوانین در مورد ازدواج و طلاق،مهاجرت روستائیان به شهر،پدید آمدن امکان رشد طبقات متوسط در شهرهای ایران از طریق رشد آموزش عمومی و تخصصی جهت تصدی مشاغل صنعتی و خدماتی. این تحولات موجب شد تا جامعه ایرانی سادگی قدیم خود را از دست بدهند و گروههای گوناگونی از لحاظ ساخت و کارکرد پیدا شوند و روابط میان این گروهها نیز پیچیدگی بسیار پیدا کند.
از نظر اشکال ازدواج نیز خانواده ایرانی در نیم قرن اخیر شاهد سیری از چند زنی به یک زنی بوده است. از دلایل این تحول می توان به ضرورت تحرک جغرافیایی،اشتغال زنان به فعالیت های اقتصادی بیرون از خانه،کثرت اولاد در جامعه غیر کشاورزی،دشواری معیشت خانوادگی وافزایش هزینه های زندگی و افزایش توقعات زنان اشاره کرد. اعتقاد به سلسه مراتب،اعتبار و قدرت رئیس خانواده برتری جنس مذکر در نقش پدر،برادر و شوهر در جامعه شهری در حال تحول است.
به عبارت دیگر خانواده ایرانی فعلاً در حالت انتقال از نظام پدر سالاری به سیستم خانواده مدرن است رایج ،این دگرگونی در میان شهرنشینان تر از روستائیان است. وجدان اجتماعی
اقشار آگاه جامعه،تعدد زوجات را منع می کند و برای عامه مردم موانعی جلوی اینکار را گرفته
است . تهاجم و نفوذ تمدن غرب و تحول اقتصاد کشاورزی به صنعتی به خانواده شهری شکل جدیدی داده است. در مجموع می توان گفت ازدواج در ایران بر اثر تحولات ژرفی که در اوضاع اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی این جامعه صورت گرفته مرحله انتقالی را طی میکند و مشخصات قبلی آن دستخوش دگرگونی شده است.[1]
2-علل تاخیر در سن ازدواج:
به راستی سن ازدواج تا چند سالگی است و از چه سنی باید به فکر ازدواج بود؟
هرچند این سن در فرهنگ های کوچک و بزرگ به خاطر تفاوتها،نیازهای خانواده ها متفاوت است ولی در جواب باید گفت:از سنی که بلوغ حاصل شود.[2]
مناسبترين سنين براي ازدواج، در پسران 17یا18 سالگي و براي دختران 14 يا 15 سالگي ميباشد. ليكن تأخير ازدواج از سنين مذكور صلاح نيست و ممكن است عوارض سوء جسماني يا رواني يا اجتماعي را به همراه داشته باشد. [3]
درنظام حقوقی اسلام، ازدواج کودکان نیز با رعایت مصلحت آنان مجاز شمرده شده،اولیایشان می توانند آنان را به ازدواج یکدیگر در بیاورند.از موضوع ازدواج کودکان که بگذریم،مقتضای طبیعت انسان این است که هرگاه به بلوغ جنسی رسید،به ارضای نیاز جنسی اقدام کند،ولی از آنجا که ازدواج به عنوان شیوه ی به هنجار ارضای این نیاز،تنها بعد زیستی ندارد و مانند دیگر امور انسانی با فرهنگ شکل گرفته و جهت می یابد.[4]
نياز جنسي مانند نياز به آب و غذاست.مگر به يك انسان گرسنه يا تشنه ميتوان گفت: از خوردن آب و غذا خودداري كن؟ مگر كار ديگري، حتي ورزش و تفريح و بازي ميتواند انسان
گرسنه وتشنه را از فكر غذا و آب منصرف سازد؟ نياز جنسي هم مانند گرسنگي و تشنگي، بلكه به مراتب شديدتر و نيرومندتر از آنها ميباشد. و اگر از طريق مشروع ارضاء نشد ممكن است جوان را به سوي انحراف و گناه بكشد و مهار كردن آن بسيار دشوار است. و از عواقب سوء دنيوي و اخروي انحرافات جنسي نبايد غفلت كرد.
بر فرض اينكه جوان توانست با نيروي ايمان و عفت و حياء، غريزة نيرومند جنسي را مهار كند و دامن خود را به گناه آلوده نسازد، اما با عواقب سوء رواني و جسماني آن بايد چه كرد؟ بنابراين، در سنين معين جز ازدواج چارهاي نيست، و بايد هر چه زودتر ازدواج کرد.[5]
نياز پسر و دختر به ازدواج نيازى طبيعى، و احتياجى ذاتى است، خوددارى طولانى از هجوم غريزه شهوت براى پسر و دختر امرى مشكل به نظر می رسد.
گاهى طول زمان موجب فساد و افساد، و تباه شدن نيازمند به ازدواج شده است.
گاهى سركشى غرائز باعث افتادن افراد در منجلاب گناه و معصيت شده است.
گاهى جلوگيرى از ازدواج براى پسران و دختران دردسر آفريده، و آنان را به امراض مختلفى دچار كرده است.
گاهى ولع به ازدواج و از طرفى موانع راه آن عشق و عاشقى به بار آورده، و دامنهاى پاك را آلوده نموده، و جوانانى كه سرمايه يك مملكت هستند تا خودكشى پيش برده.
بعضى از پدران و مادران فرزندان در سن ازدواج را اگر پيشنهاد ازدواج كنند بچه مىدانند، و اعلام نياز آنان را به تشكيل زندگى حاصل بىحيائى و پرروئى به حساب مىآورند، و در اين زمينه به فرزندان خود هجوم برده، آنان را سرزنش و تحقير می کنند.
بعضى از پدران و مادران به خانواده عروس يا داماد، مسائلى را پيشنهاد مىنمايند كه تحقق دادن آن براى طرف مقابلشان بسيار سخت يا غيرممكن است، و آنچنان در پيشنهادهاى خود
پافشارى مىكنند كه زمان ازدواج دختر و پسر مىگذرد، و گلهاى باغ انسانيت پرپر می شود.
گاهى خود دختر و پسر به خاطر پيشنهادهاى سنگين به طرف مقابل مانع تحقق ازدواج مىشوند.
اسلام مىگويد خداوند مهربان با آنان كه در همه امور آسان مىگيرند آسان مىگيرد، و با آنان كه سختگير هستند سخت خواهد گرفت.[6]
ازدواج يك امر ساده و يك نياز طبيعي است كه زن و مرد به يكديگر دارند. دو ركن اصلي ازدواج زن و مرد هستند كه در خطبة عقد، پيمان زندگي مشترك ميبندند، كه در ادارة زندگي تشريك مساعي نمايند و تا پايان عمر نسبت به همديگر وفادار باشند. و مرد به مقدار امكاناتش چيزي يا مبلغي را به عنوان اقدام و نشانة صداقت تقديم همسرش مينمايد كه مهر و صداق ناميده ميشود.
اصل ازدواج همين امر ساده و بيتشريفات است و قاعدتاً بايد مانند ساير نيازهاي طبيعي بدون تكلف انجام بگيرد.
ليكن اين حقيقت ساده از مسير سهل و بيآلايش خود خارج شده و به يك سري آداب و رسوم و تجملات و توقعات زائد و غيرضروري و دست و پاگير مبتلا گشته است، مانند مراسم سنگين عقد و عروسي، مهريههاي سنگين، جهاز مفصل، فرش و ظرف و اسباب زندگي، توقع منزل جدا و مستقل. اين قيود زائد و دست و پاگير بصورت جزء لاينفك ازدواج در آمده و آن را امري غيرطبيعي و دشوار ساخته است. ريشة اكثر موانع، همين قيد وبندهاي غيرضروري است
كه تا پاره نشوند مشكلات و موانع ازدواج برطرف نخواهد شد. اكنون به تعدادي از اين مشكلات اشاره ميكنيم:[7]
2-1- مشکلات مالی و اقتصادی:
با کمی تفکر و تامل در می یابیم که با دست خالی به این سرای فانی گام نهاده ایم و با دست خالی نیز سفرخواهیم کرد،پس نباید مشکلات ساختگی و دروغین را مانعی بر سر راه ازدواج بدانیم.
یکی از مشکلات و معضلات ساختگی جامعه ی امروز ما برای امرمقدس ازدواج که در حقیقت مشکل هم نمی باشد مشکل پیش مادی و اقتصادی جوانان است. متاسفانه این عامل سبب شده جوانان ازدواج ها را به تاخیرانداخته و به موقع نتوانند به ندای فطری خود جواب دهند و این تاخیر انداختن چه بسا موجب فساد در جامعه می گردد و مشکلات و معضلاتی به دنبال می آورد.[8]
در بسیاری از جوامع، پذیرش نقش شوهری بدین معناست که شوهر متعهد می شود هزینه های خانواده تازه تاسیس را تامین کند. در واقع، این گونه الزامات از پیش توسط عرف، شرع و یا قانون تعیین می شوند. هزینه های مالی یک خانواده نیز بسیار گسترده و متنوع است؛ هزینه های مسکن، خوراک، پوشاک، درمان، تفریحات اعضای خانواده، تحصیلات فرزندان، رفت و آمد و مانند اینها.
روشن است که تامین کامل چنین مخارجی تنها در صورتی امکان پذیر است که افراد به مشاغلی با درآمد کافی دسترسی داشته باشند. در غیر این صورت، هرچند ممکن است تعداد کمی از جوانان به ازدواج روی آورند و زندگی فقیرانه ای را در پیش گیرند.[9]
در اينجا بايد گفته شود گرچه فقر و تهيدستي امريست دردناك كه ميتواند از ازدواج به موقع جلوگيري كند ليكن همه افراد در اين امر يكسان نيستند. بعضي افراد واقعاً فقيرند، يا اصلاً كار پيدا نميكنند، يا در اثر بيماري از انجام هر كاري ناتوانند، يا درآمدشان از حداقل زندگي
خودشان كمتر است. عذر اين گونه افراد تأخيرازدواج مقبول است. چون به كسي كه قدرت ندارد نفقه خانواده را بپردازد، چگونه ميتوان گفت: بايد حتما در اولين فرصت ازدواج نمايد؟ بهتر است اين گونه افراد عفت و پاكدامني را حفظ كنند، و صبر و خويشتن داري را پيشه خود سازند و با استمداد ازخداوند متعال سعي كنند درآمد مشروعي به دست آورند آنگاه ازدواج نمايند.[10]
خداوند در قرآن ميفرمايد:” وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ"[11]
” و آنان كه وسيلة ازدواج ندارند عفت نفس پيشه كنند تا خدا آنها را به لطف خود بينياز گرداند.”
2-2-خدمت سربازی:
در بسیاری از کشورها، مانند ایران، به منظور تامین نیروی دفاعی، همه مردان جوان ملزم می شوند که مدت معینی را – حدود دو سال – به نیروی نظامی کشور پیوسته و به وطن خود خدمت کنند. در این گونه کشورها مردان جوان اغلب پس از گذراندن دوره سربازی ازدواج می کنند؛ زیرا در دوره سربازی ضمن آنکه قادر نیستند مخارج خانواده را تامین کنند، به دلیل حضور در پادگانها و مراکز نظامی که معمولا دور از محل سکونت آنهاست، نمی توانند در خانه حضور داشته، نقش خویش را به عنوان شوهر و احیانا پدر، ایفا نمایند؛ البته درست است که جوانان در هجده سالگی به خدمت سربازی فرا خوانده می شوند و این دوره فقط تا بیست سالگی طول می کشد، ولی از آنجا که سربازی، دو فرصت تحصیلی و شغلی را از آنان می گیرد، معمولا برای جبران فرصت های از دست رفته دست کم به همین مقدار وقت نیاز دارند. بااین همه، سربازی تنها می تواند موجب کاهش میزان ازدواج پسران در سنین میان 18 تا 22 سالگی شود.[12]
2-3-ادامه تحصیلات:
عامل بعدی كه موجب تأخير ازدواج ميشود ادامه تحصيلات دبيرستاني يا دانشگاهي است. اغلب پسران و دختران علاقه دارند تحصيلات خودشان را حداقل تا ديپلم و در صورت امكان تا ليسانس و بالاتر ادامه دهند. و از طرف ديگر ازدواج رابا درس خواندن ناسازگار ميدانند. زيرا ازدواج مسؤوليت آفرين است. و شخص را مقيد ميسازد.
چون شوهر بايد زن داري كند و مخارج خانواده را تأمين نمايد، در صورتي كه هنوز شغل و درآمدي پيدا نكرده تا مخارج خودش و همسرش را تأمين كند. او هنوز نان خور پدر و مادر ميباشد، چگونه ميتواند هزينه زندگي خانوادهاش را تأمين كند، بعلاوه فكر ميكند بعد از ازدواج بايد همسرداري كند و فرصت و فراغتي براي درس خواندن نخواهد داشت. دختر نيز تصور ميكند كه ازدواج مانع درس خواندن ميباشد. زيرا بعد از ازدواج بايد شوهرداري و خانهداري كند و فراغتي براي درس خواندن ندارد. خانوادة دختر و پسر نيز همين عقيده را دارند و غالباً حاضر نيستند، دربارة ازدواج فرزندانشان، در حال تحصيل اقدام نمايند.[13]
اما تحصیلات عالی برای زنان بیشتر از این جهت اهمیت دارد که موقعیت اجتماعی آنان را افزایش می دهد. زنانی که تحصیلات بالاتری دارند، معمولا می توانند با مردانی ازدواج کنند که ازموقعیت اجتماعی و اقتصادی بالاتری برخوردارند[14]
2-4-مهریه های سنگین:
مسئله مهر در اسلام مسئله ی بسیار مهم،ظریف،دقیق و قابل توجه است،اسلام بر مهریه های
سبک اصرار دارد،و از مهریه های سنگین متنفراست.از طرفی آنچه دارای ارزش و قیمت باشد چه مال و چه عمل می تواندمهریه و صداق زن قرار بگیرد.
باغ،زمین،مغازه ، ساختمان،پول نقد، آموختن علم و امثال اینها می تواند صداق زن باشد.روایات مهمی پس از آیات کتاب حق از رسول حق و امامان معصوم در معتبرترین کتابها وارد شده،از جمله روایتی که پا فشاری داردمهر را سبک بگیرید،و از صداق سنگین بپرهیزید،زیرا مهر سنگین باعث روگردانی جوانان از ازدواج و ماندن دختران در خانه هاست.
رسولُ اللّه صلى الله عليه و آله و سلّم : “أفضَلُ نِساءِ اُمَّتِي أصبَحُهُنَّ وَجها وأقَلُّهُنَّ مَهرا ."[15]
رسول خدا (ص)فرمود:"برترین زنان امت من ،زنی است که زیباییش بیشترو صداقش کمتر باشد.”
مهر سنگین باعث فرار جوانان از ازدواج و افتادن آنان در معصیت و گناه است،و خواهنده ی مهر سنگین در انحراف جوانان سهیم و ازاین جهت مستحق عذاب الهی است.[16]
2-5-جهیزیه ی سنگین:
جهیزیه ،عبارت است از یک سری وسایل و نیاز های ابتدایی زندگی که عروس به همراه خود به خانه داماد می برد.
اما همین جهیزیه گاها مانعی بر سر راه ازدواج دو جوان فراهم می سازد و وقتی از دختری علت تاخیر ازدواج پرسیده می شود، در جواب می گوید: هنوز جهیزیه لازم را تهیه نکرده ام و از وسایل منزل، فرش و مبل و یخچال و… کسری داریم!
اینطور نیست که در آغاز جوانی همه افراد خانه و زندگی و همه امکانات زندگی شان فراهم
بوده باشد، به خصوص پسرهای جوان که در ابتدای راه هستند باید بدانند که خودشان از همه
جهت بی نیاز نیستند،و نباید توقع جهیزیه سنگین از دختررا داشته باشند.
نباید برای تهیه جهیزیه جنگ و جدال به راه بیفتد،بسیاری از جوانان تصمیم به ازدواج می گیرند،ولی متاسفانه به خاطر همین مساله پشیمان شده و از تصمیم خود منصرف می شوند.
با توجه به مطالب قبلی روشن شد که تاخیر انداختن ازدواج فسادها و مصیبت هایی به همراه دارد و لذا باید کارها را سهل گرفت و شرایط را مناسب ساخت تا دو جوان بتوانند به ازدواج تن دهند و یک زندگی ساده و سالمی را شروع کنند. از طرفی هم جوانانی که به دنبال جهیزیه های سنگین و رویاهای بیهوده می روند، گویا فراموش کرده اند که آنچه در ازدواج اصالت دارد مساله وجود انسان است که یکدیگر را درک کنند و به مفهوم صحیح زندگی عشق بورزند و اگر این دو رکن اصلی، یعنی دو انسان به آن درک صحیح داشته باشند بقیه هیچ است واگر هم درک وجود نداشته باشد مسلما بقیه چیزها هرگز خوشبختی نمی آفریند.[17]
2 -6- تشریفات زیاد در مراسم عقد و عروسی:
ازدواج از مهمترین و با خاطره ترین حادثه زندگی عمر انسان محسوب می باشد.وقتی انسان مدت مدیدی از عمرش بگذرد و از او سوال شود که بهترین خاطره زندگیت را تعریف کند،در یک جمله می گوید بهترین خاطره ام در زندگی روزی است که ازدواج کرده و تشکیل خانواده دادم،ولی متاسفانه ازدواج در شرایط کنونی برای بسیاری حکم استخراج طلا از پاره ای معادن را دارد و آن قدر سخت و مشکل شده که استخراج آن مقرون به صرفه نیست و به زحمتش نمی ارزد.این مشکلات،همان تشریفات زیاد و چشم و هم چشمی هاست.ازدواج در میان انبوه این مشکلات، چهره اصلی خود را به کلی ازدست داده و به صورت غول بیابان هراس انگیزی
درآمده که بارکش آن شدن کار همه کس نیست و از همه بدتر این که کمتر کسی شهامت
مبارزه با این مشکلات را دارد.
در اینجا متاسفانه تحصیل کرده ها از بی سوادها بدتر و امروزی ها از قدیمی ها در این مبارزه ضعیف تر و ناتوان ترند.تحصیل کرده های ما فکر می کنند هر چه بیشتر در مراسم عروسی و عقد تشریفات باشد و خرج های اضافی زیادتر باشد،به آن شخصیت و آبرو می دهد و فکر می کنند که شخصیت انسان در پرتو این گونه خرج های اضافی می باشد و شاید هم بگویند که انسان یک بار داماد یا عروس می شود.ولی این را نمی دانند که بسیاری از جوانان که قدرت خرج کردن های زیاد و تشریفات زیاد را ندارند،بیشترین ناله ها و شکایت ها و دادو فریادها به خاطر همین سنگینی بار ازدواج در ایام عروسی و عقد می باشدومربوط به همین تشریفات زیاد می باشد و گرنه اصل و اساس این مسئله ساده تر و پاکیزه تر و مقدس تر از آن است که این همه بد بختی و مانع و درد سر برسر راه جوانان ایجاد کندوموجب شود که جوانان از ازدواج وحشت داشته باشند.باید کمی تشریفات و خرج کردن های اضافی در عروسی ها وعقدها را کم نمود.
چرا که همین کاهش دادن تشریفات موجب آن میشود که با ذخیره نمودن پول در عروسی به بسیاری از مشکلات بعد از عروسی برسند . چشم و هم چشمی ها را کنار گذاشت و به فکر اصل زندگی و ساده و سالم بودن آن بود و جوانان را یاری نمود تا از ازدواج فرار نکنند و جوانان را همانند ماشینی فکر نمود که در حال حرکت هستند و باید سنگ ها و چوب ها و موانع را در خیابان برداشت تا ماشین به راحتی به راه خود ادامه دهد. عروس و دامادی خوشبخت خواهند شد که شروع زندگی که از روزعروسی آغاز می شود با سادگی باشد تا در آینده یک زندگی راحت و بی دردسری را داشته باشند.[18]
2-7-تاثیر متقابل اشتغال دختران و سن ازدواج:
دختران با احراز فرصتهای شغلی موقعیتهای اجتماعی تازه ای می یابند و شرایط سخت تری برای ازدواج خود در نظر می گیرند.یک زن شاغل تمایل چندانی ندارد که با فردی جویای کار یا با شخصی با موقعیت شغلی پایین تر ازدواج کند. از سوی دیگر دغدغه حمایت اقتصادی، خود یکی از انگیزه های تمایل به ازدواج است که در زنان دارای شغل ثابت و حمایت های تعیین شده ایام باز نشستگی کمتر دیده می شود.
بنابراین احتمال بیشتری وجود دارد که دختران شاغل به سن تجرد قطعی برسند.در کشورهایی که روابط جنسی آزاد بیشتر شیوع دارد، این احتمال افزایش می یابد.در کشورهای صنعتی، که آهنگ رو به رشد اشتغال زنان درآنها بیش از کشورهای در حال توسعه است.[19]
3-آسیب شناسی تاخیر در سن ازدواج:
3-1-آسیب شناسی خانواده ی ایرانی:
خانوادة ايرانى در دهه هاى اخير، همچون بسيارى از جوامع ديگر، در معرض دگرگوني هايي مهم بوده است . به نظر مى رسد در سال هاي اخير از تمايل به تشكيل خانواده تا حدى
كا سته شده و ازدواج تا دست يابى به موقعيت اجتماعى و مالى مناسب به تأخير مى افتد، و در برابر، آمارتك زيستي دختران نا اميد[20] افزايش مي يابد. نظام تحصيلى موجود و فرهنگ مدرك گرايى نيز خود ازموانع ازدواج به شمار مى آيند. با بالا رفتن سن ازدواج ، گاه اين پرسش مطرح مى شود كه اگر ممكن است ازدواج را تا سنين بالا به تأخير انداخت ، چه نيازى است كه در اين مقطع تعهدات ازدواج را پذيرفت؟ بنابراين مى توان حدس زدكه چون كشورهاى اروپايى، در سال هاى نه چندان دور، شاهد رواج تك زيستى در ايران باشيم.در
نقطة مقابل ،احساس مى شود از قبح طلاق رفته رفته كاسته شده است.
برخى تحليلگران با تحليل غلط ، از رواج طلاق و مرتبط دانستن آن با آگاهى زنان از حقوق خود ، بر اين معضل مهر تأييد نيز مى زنند . در سال هاي اخيرطلاق به درخواست زنان رو به افزايش است و آمار طلاق رجعى كه در آن امكان رجوع به زندگى بيش از انواع ديگر طلاق است، كاهش يافته است . به نظر مى رسد يكى از علل افزايش طلاق خلع، ترس زوج از پرداخت مهريه به نرخ روز و تنصيف دارايى ها در صورت اقدام به طلاق است ؛ و از اين روي،زمينه هايى را فراهم مى كند كه زوجه درخواست طلاق نمايد.از ديگرمعضلات خانواد ة ايرانى آن است كه سرپرست خانواده يا بامسئوليت هاى خود آشنا نيست و انتظار داردهمسر نقش هايى چون نان آورى را بر عهده گيرد، و يا آ نكه در ايفاى نقش هاى خود ، از حمايت كافى برخوردارنمى شود؛ يعنى از يك سوي، اقتدار لازم را براى ايفاى نقش سرپرستى احساس نمى كند، به دليل آ نكه فرهنگ مسلط، تمكين را نشانى از ذلت زن دانسته ، باترويج روحية استقلال طلبى و آزادى فردى ، فرزندان را در برابر والدين قرارمى دهد، و از سوى ديگر، سياست ها و قوانين حاكم بر اشتغال، كه مبتني برتشابه جنسيتي و ناديده گرفتن موقعيت خاص افراد سرپرست خانوار است، انگيزة كارفرمايان را براى جذب شخص سرپرست خانوار، كم كرده است.افزايش تخاصم هاي خانگى و خشونت ها نيز پيامد چند چيز است : نخست آنكه در شيوه هاى سنتى، همسر غا لباً از طايفه يا محله انتخاب مى شد كه اختلاف هاي فرهنگى و اجتماعى ميان آنان بسيار كم بود ، اما در شيوه هاى جديد، تناسب هاي فرهنگى و اجتماعى كمتر ملاك گزينش قرار مى گيرد؛ دوم آنكه نه خانواده به فرزندان خود مهارت هاى ارتباطى ر ا براى تشكيل خانواده مى آموزد و نه نهادهاى رسمى آموزشى ؛ تأكيد بر حقوق و كم توجهى به اخلاق نيز به صف بندى و تخاصم در درون خانه
می انجامد.كاهش پيوندهاى خانوادگى در دهه هاى اخير ، خانواده را بيش از پيش ، تنهاگذاشته و در حل مشكلات خود ناتوا ن تر ساخته است . غلبة فرهنگ فردگرايى بيش از هر چيز در حس استقلال طلبى و فرار از تعهدات موثر بوده است . همين فرهنگ، زمينه هاى كم شدن حس تعاون اجتماعى و پيوندهاى گروهى را فراهم كرده است.
از سوى ديگر ، به نظر مى رسد سياست هاى حمايتى دولت ها ازقشرهاي آسيب پذير، در مجموع ، نه تنها به كارآمدى خانواده نينجاميده است، بلكه نسلى ر ا پرورده است كه براى حل مشكلات مختلف زندگى ، از جمله اشتغال وازدواج، چشم به ياري دولت دوخته اند و توان ذاتى خود را به كار نمى گيرند.تضعيف جايگاه والدين كه در تحقق آن، نهادهاى فرهنگى و تبليغى بيش از ديگران مقصرند افزون بر كاهش نظارت كيفى آنان بر روند پرورش نسل جديد،به كم شد ن اهتمام آنان به فرزندان و نيز به كاهش پيوند خانوادگى مى انجامد.اينها و ده ها مسئلة ديگر نشان دهندة افق هايي تيره فراروى آيند ة خانواده هاست.در اين ميان ، آنچه بيشتر خانواده را تهديد مى كند ، علاوه بر تهاجم رسانه اى،نظريه هاى فلسفى علوم اجتماعى است كه تحولات خانواده را در دهه هاى اخير ،قهرى و معلول جبر تكنولوژى يا سازمان اجتماعى قلمدادمى كند . اين بدان معناست كه روند دگرگوني هاي خانواده يك سويه و برگشت ناپذير است وهيچكس و نهادى نمى تواند و نبايد در برابر آن ايستادگى كند ؛ و بنابراين فقط مى توان بر تحولات خانواده افسوس خورد و با آن هماهنگ شد.
پذيرش هر گونه فكر وبرنامه ريزى براى افزايش اقتدار و كارآمدى خانواده در عصر حاضر ،
محكوم به شكست است، و بايد به ديگران فرصت داد تا با خيالى آسوده تئورى نظم نوين جهانى را به مرحلة تحقق برسانند.پذيرش اين ديدگاه ، در كليت خود با سياست اسلام كه اصول اخلاقى وجهت گيرى هاى اصلى اش را ثابت مى داند و معاد لة دگرگون ساختن
وضعيت ونظم موجود را براى تحقق اهداف مورد نظر دارد، چگونه قابل جمع است؟[21]
3-2-دوستی دختر و پسر قبل از ازدواج:
وعده های ازدواج و بهانه ی شناخت خصوصیات رفتاری ، از مهمترین عواملی است که ارتباط بین دختر و پسر را در جامعه ی ما توجیه می کند به خصوص دخترها که معمولا با وعده ازدواج تن به دوستی می دهند دراین ارتباط باید به یک سوال پاسخ داد.
جوان امروز،درارتباط با جنس مخالف به دنبال چیست؟
آیا در پی ازدواج،عاطفه،محبت،وقت کشی ،جبران کمبود محبتها و عشق و…است؟
در پاسخ باید گفت که روانشناسان معتقدند میل و کشش به جنس مخالف،از نظر فیزیولوژی یک نیاز طبیعی ، فطری و رئانی است این ارتباط تا حدودی است و در مواردی به فضای سیاسی و اجتماعی جامعه بستگی دارد.
اما رابطه ی دختر و پسر در جامعه ما چگونه است ؟
در گذشته نه چندان دور،ارتباط بین دختر و پسر مانند امروزمورد توجیه نبود،سنین ازدواج پایین بود، ارتباطات به صورت امروزی و وسیع نبوده،جوانان امروز در ارتباط های خود به ازدواج فکر نمی کنند.[22]
3-3- ارتباط دختر و پسر قبل از ازدواج:
برخی کارشناسان تربیتی، تحلیل اینگونه رفتارها و تفکرات را به اعمال محدودیت های غیر منطقی بر جوانان نسبت می دهند و می گویند که وقتی جوان عرصه را بر خود تنگ ببیند ونتواند خود را از نظر عاطفی و اخلاقی با محیط تطبیق دهد و مربیان،معلمان و برنامه ریزان نهادهای آموزشی و تربیتی نیز نتوانند به احساسات و تمایلات منطقی و احساسی او پاسخ دهند.جوان سر خورده به اجتماع پناه می برد و سعی می کند چیزهایی را که طی سالها از او
دریغ شده و به هر ترتیب مکان حتمی با هنجار شکنی بدست آورد با گسترش اینگونه روابط سن ازدواج بالا می رود جنس ها نیز به هم بی اعتماد و بی تفاوت می شوند.[23]
3-4-آزادی روابط جنسی:
از مهم ترین انگیزه های ازدواج، نیاز جنسی انسانهای بالغ به جنس مخالف خود می باشد. با توجه به این واقعی، اگر جامعه ای به اعضای خود اجازه دهد که بدون ازدواج و پذیرش مسئولیتهایی که از جهت ازدواج متوجه آنان می گردد، بتوانند با یکدیگر روابط جنسی برقرار کنند، طبیعی است که دیگر دست یابی به شریک جنسی، نمی تواند انگیزه اولیه ازدواج باشد و در نتیجه، شمار زیادی از جوانان ترجیح می دهند از ازدواج امتناع ورزید، نیاز جنسی خویش را به شیوه های کم هزینه تر برآورده سازند؛ از این رو، بالا رفتن سن ازدواج در کشورهای غربی، با رشد همخانگی یا زندگی مشترک زنان و مردان ازدواج نکرده، همراه بوده است.[24]
با توجه به اینکه امروزه بحران شدید ازدواج در جامعه مشاهده می شود باید دقت و توجه داشت که عدم ازدواج و توسعه ی تجرد،یعنی زندگی بدون احساس مسئولیت،قطع پیوندهای اجتماعی و بی تفاوتی در برابر رویدادهای اجتماعی که ازآثارقطعی زندگی تجردی است که در نتیجه ما در یک جامعه با یک فاجعه بزرگ بشری روبرو خواهیم شد.
بدون تردید عواملی در به تاخیر انداختن ازدواج ها و یا مجرد ماندن موثر بوده است که از جمله ی آن عوامل می توان به توسعه ارتباط های نامشروع اشاره کرد. زیرا از یک طرف براثر سهولت این ارتباط ها،زن در نظر بسیاری از جوانان به صورت یک موجود مبتذل و کم ارزش درآمده است که به آسانی می توان به او دست یافت. به این این ترتیب،آن ارزش و اهمیت و شخصیتی را که در سابق و در اجتماعی داشت که برای وصول به او فداکاری زیادی لازم بود به
کلی از دست داده و دیگر یک موجود گران بها و رویایی که نظر جوانان را به خود جلب کند نیست!
برهنگی روز افزون زنان، در دنیای امروز به این ابتذال کمک کرده و اگر در آغاز،عامل زودگذری برای جلب توجه نظر بازان باشد،سرانجام به ابتذال کمک کرده و جوانان را به بی بندوباری سوق میدهد. این درست عکس آن چیزی است که زنان انتظار آن را داشتند.باید توجه داشت که امکان و سهولت ارتباط های نامشروع در کاهش ازدواج کاملا موثر است.
در جوامع غربی، چون آزادی و بی بند و باری بیشتر است، کاهش ازدواج در آن کشورها و جوامع بیشترمشاهده می شود.[25]
در جوامع غربی زندگی تجردی را بر زندگی مشترک زناشویی ترجیح می دهند،چرا که مراکزفحشا در آن جوامع تشکی شده که خود نیزیک عامل مهم برای کاهش ازدواج و همچنین از هم پاشیدن خانواده ها می باشد.مسئله ی فحشا و مراکز بدنام را نباید تنها از نظر توسعه ی فساد اخلاقی ونشرانواع میکروب های جسمی و روانی ویا فقط از نظر انرژی که روی کاهش ازدواج و روی آوردن به زندگی تجردی داردمورد بحث قرار داد،بلکه از نظر خود زنان بد کارکه در این مراکز تجمع می شوند و به خود فروشی می پردازند هم باید دقت نمود که زنانی که مطرود،که درمانده و بینوا به معنی واقعی که همیشه بدهکار و مقروض می باشند و شبانه
روز،چون شمع میسوزند تا روشنگر مجالس هوس و لذت حیوانی این و آن باشند و عاقبت هم
به بدترین وضعی در یک گوشه ی متروک اجتماع جان می سپارند، حتی گاهی کسی نیست
که جسد های آنها را از زمین بردارد و به خاک بسپارد.
زنانى که در این لجنزارهاى متعفّن اجتماع دست و پا مى زنند غالباً همان قربانیان ارتباط هاى نامشروعند که تدریجاً به این مراکز کشیده شده اند. شرح حال بعضى ازاین زنان که در پاره ای
از کتاب ها آمده بدون شک غم انگیزترین تراژدى ها را تشکیل مى دهد، و لکّه ننگى بر پیشانى جوامع امروز محسوب مى گردد، و متأسفانه کمتر روى آن بحث مى شود.
بنابراین هم براى جلوگیرى از فرو ریختن خانواده ها، و هم براى جلوگیرى از سقوط و کاهش ازدواج، و هم براى آزاد کردن این بردگان بینوا،باید جلوى این آزادى و بى بندوبارى جنسى و امکان ارتباط هاى نامشروع گرفته شود، و آن هم بدون تنظیم برنامه صحیحى ممکن نیست.[26]
3-5-بد بینی به جنس مخالف:
گفتیم که یکی از ثمرات ارتباط ، شناخت جنس مخالف است.اما اگر پایان ارتباط به نقطه های بالا ختم شود، نه تنها شناخت دقیقی از جنس مخالف حاصل نمی شود، بلکه همواره دیدی منفی و نوعی بد بینی نسبت به آن در فرد شکل می گیرد.این بدبینی ازدواج آینده ی فرد را با مخاطره مواجه خواهد ساخت.
البته ممکن است ارتباط به فرجام بد قطع رابطه منجر نشود و عاقبت به ازدواج هم بینجامد،اما حتی در صورت ازدواج هیچ یک از طرفین به دیگری اعتماد کامل نخواهد داشت
وهر یک احتمال ارتباط همسر خود را با دیگران احتمالی دور از واقعیت نمی داند.
در مجموع می توان گفت هر چند می توان منافعی جزئی را برای ارتباط در نظر گرفت، اما
اولا این منافع سطحی و ناقص است و ثانیا هزینه ی کسب این منافع جزئی بسیار سنگین و
غیر قابل جبران است و این هزینه برای دختران به مراتب بیشتر از پسران خواهد بود.[27]
3-6-ارزشها و آداب و رسوم:
بدون شک، فرهنگ یک جامعه از مهم ترین عوامل تعیین کننده سن ازدواج در آن جامعه است و عوامل پیشین نیز بی ارتباط با عامل فرهنگ نیستند. در واقع، ارزش ها و آداب و رسوم
پذیرفته شده در جامعه، مجموعه ای از بایسته های ازدواج و از جمله سن مناسب آن را تعیین می کنند. در این راستا لازم است به آداب و رسوم و تشریفات دست و پاگیری اشاره کرد که گاه در میان مردم رواج می یابند؛ برای مثال در جامعه ای مانند ایران، مهریه سنگین، شیربهای زیاد، جهیزیه کمرشکن، مراسم عروسی پرهزینه، توقعات زیاد از داماد در مورد شغل، خانه و ماشین، و مانند اینها معمولا موجب می شود زوج های جوان نتوانند در زمان مناسب به ازدواج اقدام نمایند؛ زیراخود آنها و چه بسا والدین آنها ناگزیرند مدت زیادی را صرف کار و تلاش کنند تا بتوانند از عهده این مخارج برآیند.[28]
در یک ارزیابی کلی به نظر می آید که بسیاری از صاحب نظران مسایل خانواده، بالا رفتن سن ازدواج را به عنوان یکی از نیازهای ضروری زندگی شهری در جوامع توسعه یافته یا در حال
توسعه، امری اجتناب ناپذیر قلمداد می کنند. معمولا گرایش عمومی نوجوانان و جوانان به ادامه تحصیلات تا سطوح بالا، دشواریهای اقتصادی، مشکل افزایش جمعیت، خدمت سربازی، مشکلات بارداری زودرس دختران و ضعف رشد روانی و اجتماعی نوجوانان در سنین پایین تر، عوامل افزایش قهری سن ازدواج شمرده شده اند. طبیعی است نظام ارزشی اسلام که مبتنی بر
دین می باشد، چنین رویکرد منفعلانه ای را بر نتابد و با توجه به پیامدهای منفی تاخیر
ازدواج برای جوانان و برای کل جامعه، در جهت کاهش معقولانه سن ازدواج کوشش کند.
به نظر می رسد در مقام ارائه راه حلی متناسب با دیدگاه اسلام برای این مسئله، باید بر دو محور اساسی ساماندهی اقتصادی و فرهنگی تاکید کرد. همان گونه که شواهد مربوط به دیگر
کشورها نشان داده است، می توان پیش بینی کرد که با بهبود اوضاع معیشتی مردم، کاهش محسوسی در سن ازدواج به وقوع خواهد پیوست. در این جهت، افزون بر حمایت های دولت و دیگر ارگان های مسئول حکومتی، کمک های مادی والدین و دیگر خویشاوندان و آشنایان
می تواند برای جوانان بسیار راهگشا باشد. با این همه، نباید از نقش عناصر فرهنگی غفلت ورزید. بدون شک، فرهنگ هر جامعه ای تا حدود زیاد در تعریف واژه هایی مانند رفاه اقتصادی، سطح معیشت و خط فقر دخالت دارد و با تغییر ذهنیت ها و نگرش های عمومی و ترویج ساده زیستی، تعریف های جدیدی از این واژه ها در سطح جامعه مورد پذیرش قرار می گیرد که این امر می تواند در کاهش سن ازدواج موثر باشد. همچنین با کار فرهنگی حساب شده و پیگیر می توان در جهت تغییر یا تعدیل آداب و رسوم مشکل ساز مانند تعیین مهریه بالا، توقع جهیزیه سنگین و درخواست شیربها علی رغم نامشروع بودن آن گام برداشت.
در اسلام سن مشخصی برای ازدواج مقرر نگردیده است؛ اما احادیث منقول از پیامبر اکرم و امامان معصوم (علیه السلام) و سیره عملی آن بزرگواران، شواهد گویایی بر اهتمام ایشان در تعجیل در امر ازدواج به دست می دهد.[29]
3-7-افزایش سن از دواج و مجرد زیستی:
تغيير نگرش ها در سال هاى اخير ، سبب افزايش سن ازدواج در دختران و پسران شده است . بالا رفتن سن ازدواج ، هم می تواند به افزايش اضطراب ها و فشارهاى عصبى، كاهش انگيزة فعاليت هاى اقتصادى[30] و آسيب پذيرى جنسى بينجامد، و هم با سپرى شدن دوران
شور جوانى ، انگيز ة تشكيل خانواده را كم و دخترانى را كه به سنين بالا رسيد ه اند از كم شدن انگيز ة ازدواج و بالا رفتن سن آن ، مى تواند پيامد عوامل پرشماري باشد. شايد بتوان يكي از مهم ترين اين عوامل را شيوة زندگي مدرن و سيطرة تفكر مادي گرايي در جهان كنوني دانست كه آثار خود را در فردگرايى مفرط، محاسبه گرى هاى كوته نظرانه و مواردى مشابه نشان مى دهد . بنابراين فراهم نبودن اوضاع مناسب اقتصادى و اشتغال به تحصيل از موانع ازدواج شمرده مى شود و آغاز زندگى را تا زمان كسب دارايى مناسب و اتمام تحصيل به تأخير مى اند ازد. كسانى هم كه پيش از تأمين اقتصادى كافى ، ازدواج كرده اند، به دليل آنكه نه مهارت هاى لازم را براى سپرى كردن زندگى درشرايط حداقلى فراگرفته اند و نه خود را از دام فرهنگ مصرف زده رهانيده اند،گرفتارمعضلاتى در زندگى خواهند شد كه حيات خانوادگى آنان را تهديد مى كند.
از سوى ديگر، با كاهش همبستگى خانوادگى و ترويج فرهنگ استقلال طلبى، از آنجا كه خانو اده ها در نظارت و حمايت از زوج نقشى كم تر ازگذشته ايفا مى كنند، زمان ازدواج جوانان تا زمانى كه در اصطلاح به رشدمديريتى و اقتصادى معروف شده است، به تأخير مى افتد . كم شدن قبح تك زيستى و تجرد ، و كاهش قداست و اهميت تشكيل خانواده نيز در افزايش سن ازدواج موثر است و اين احتمال وجود دارد كه در دهه هاى آينده، اگردگرگوني اساسى در نگرش ها و سياست ها رخ ندهد، صدها هزار زن و مردمجرد ايرانى در خانه هاى مستقل، به شكل تك زيست، به زندگى ادامه دهند.[31]
نتیجه گیری:
روند رو به افزایش جوانانی که ازدواجشان با تاخیر صورت می گیرد نگارنده را بر آن داشت تا به بررسی عواملی را که این پدیده را به صورت یک آسیب اجتماعی و معضل بزرگ پیش روی جوانان قرار داده بپردازد. امروزه به دليل آنكه ازدواج و همسرگزيني به شدت در حال تغيير و تحول است،اين موضوع براي بسياري از متفكرين به صورت مسأله درآمده است. در جريان تغييرات اجتماعي،ارزشها و هنجارهاي اجتماعي تغيير ميكند، بنابراين شيوههاي همسرگزيني،همچنين انتظارات زن و شوهر و مناسبات آنها هم دگرگون خواهد شد.
در جوامعي نظير ايران كه هنجارهاي خانوادگي بيشتر از ساير جوامع پابرجا هستند، خانواده به لحاظ شرايط ساختاري در امر ازدواج جوانان بيتأثير نيست. در واقع از يكسو وضعيت دختر و
پسر، در مسائل مربوط به ازدواج جوانان مؤثر است و از سوي ديگر خانوادههاي نسل قبلي با انتقال جوهره و معناي اصلي خانواده به نسل جديد،عملاً به ايجاد يك سلول اجتماعي ديگركمك ميكنند. امروزه مقولاتي نظير، تحصيلات عمومي و عالي، دوره سربازي، جستجوي كار و … در جامعه جديد موجب پيدايش دورهاي شده است كه پسران براي کسب صلاحيتهاي لازم در فرآيند ازدواج ناگزير بايد آن را سپري كنند و دختران به عنوان دوره انتظار، بايد آن را پشت سر بگذرانند.
همچنين پيدايش مرحلهاي به عنوان نامزدي و نيز فعالانه شدن نقش دختران و پسران در مراحل گوناگون ازدواج موجب شده است تا دوران آشنايي، پديدار گردد كه دختران و پسران جوان در اين دوره جهت انتخاب آزادانه و آگاهانه تحت نظارت خانوادهها با يكديگر مذاكره ميكنند، در صورتي كه در گذشته صرفاً خانواده، اقوام و آشنايان، مذاكره كننده و تصميم گيرنده اصلي بودند و جوانان در بسياري از مراحل ازدواج نقشي منفعلانه داشتند و تمامي امور در مراحل تصميمگيري و اجرا بر عهدة خانواده و سايرين بود، اما امروزه زوج جوان محور تصميمگيريها در مراحل گوناگون ازدواج اعم از انتخاب همسر، چگونگي برگزاري مراسم و… ميباشد و معمولاً خانوادهها به نظارت كلي اكتفا ميكنند. كه اين نظارت در راستاي همان شرايط اجتماعي و سازوكارهاي فرهنگي است، به طوريكه خانوادهها تجانس اجتماعي زوج جوان را از لحاظ طبقاتي، خانوادگي و اجتماعي در نظر ميگيرند و سپس با توجه به ميل و علاقه باطني دختر و پسر نسبت به يكديگر، مقدمات ازدواج را فراهم ميكنند. البته اين امكان هم وجود دارد كه دختر و پسري، شخصاً همديگر را انتخاب کرده و سپس رضايت خانوادههاي خود را جلب كنند. در جامعه سنتي، پسران پس از ازدواج، زندگي مشترك خود را در خانه پدري آغاز ميكردند، اما در حال حاضر، زوجهاي جوان تمايل دارند در مسكن مستقل و جدا از خانة پدري بسر برند، به همين دليل آنان امروزه براي آغاز زندگي مشترك با مشكل تهيه مسكن روبرو ميشوند. همچنين زندگي در شرايط جديد جامعه سبب شده است تا ميان فرآيند ازدواج دختران و پسران تفاوتهايي بروز نمايد.به نظر ميرسد ويژگي خاص ازدواج دختران و پسران ايراني، ازدواجهاي فاميلي باشد كه هنوز هم ديده ميشود و تأييدي بر ازدواجهاي قشري است، زيرا در اغلب موارد اعضاي فاميل از لحاظ اقتصادي، در سطح مشابهي قرار دارند. در ايران به دليل يكساني مذهب و نژاد و اندك بودن اقليتها، ازدواج ميان دو نژاد يا دو مذهب متفاوت بندرت ديده ميشود. امروزه مشكلات متعددي موجب گرديده است كه سن ازدواج افزايش يافته و به جهت وجود شرايطي كه ارضاي غريزه جنسي دختر و پسر را از راه نامشروع ميسر ميسازد، تمايل به ازدواج مشروع در بين جوانان كاهش يابد. بدين منظور با توجه به تغييراتي كه در جنبه كمي و كيفي ازدواج در ايران رخ داده است و اين نوشتار به اجمال به بخش كوچكي از آن اشاره نمود،ضروري است كه تمام دستگاههاي فرهنگي و اقتصادي كشور منابع و امكانات خود را در جهت فرام نمودن زمينه مساعد ساماندهي امر ازدواج بسيج نمايند و دستگاههاي فرهنگي با برنامههاي مناسب و از طريق رسانههاي جمعي،از گسترش دامنه تغييرات بازدارنده ازدواج ممانعت به عمل آورند.
منابع
*قرآن
1-امینی،ابراهیم،انتخاب همسر،تهران،سازمان تبلیغات اسلامی شرکت چاپ و نشربین الملل،1378
2-انصاریان،حسین، نظام خانواده در اسلام،چاپ سی ام، قم،انتشارات ام ابیها،1390
3-بستان،حسین، اسلام و جامعه شناسی خانواده، چاپ پنجم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه،1389
4-حسین خانی نائینی،هادی، فرآیند همسر گزینی،چاپ اول،قم،بنشاسته،1391
5- زیبایی نژاد،محمدرضا،"آسیب شناسی نگاه به زن و خانواده در ایران"، آسیب شناسی خانواده،چاپ اول،جعفر،حق شناس، ریاست جمهوری مرکز امور زنان و خانواده، تهران،1388
6-داوودی نژاد،مسلم، سین جین های خواستگاری،قم،مهرفاطمه(س)،1389
7-سادات زعفرانچی،لیلا، اشتغال زنان،تهران،ریاست جمهوری،مرکز امور زنان و خانواده،1388
8-صادق کوهستانی،عطیه، جوان و ازدواج،قم،نسیم حیات،1386
9-مکارم شیرازی،ناصر،مشکلات جنسی جوانان،قم،نسل جوان،1387
10-مجلسی،محمدباقر،بحارالانوار جلد سوم،
http//www.socialscienes.ir//محمد،رحیمی ،آسیب شناسی تاخیر در سن ازدواج جوانان، -[1]
-مسلم،داوودی نژاد،سین جین های خواستگاری،قم،مهر فاطمه(س)،1389،ص46.[2]
-ابراهیم،امینی،انتخاب همسر،تهران،سازمان تبلیغات اسلامی شرکت چاپ و نشر بین الملل،1378،ص32.[3]
-حسین،بستان،اسلام و جامعه شناسی خانواده،چاپ پنجم،قم،پژوهشگاه حوزه و دانشگاه،1389،ص9.[4]
-ابراهیم،امینی،همان کتاب،ص32.[5]
-حسین،انصاریان،نظام خانواده در اسلام،چاپ سی ام،قم انتشارات ام ابیها،1390،ص131-132.[6]
-ابراهیم،امینی،همان کتاب،ص34.[7]
-عطیه،صادق کوهستانی،جوان و ازدواج،قم،نسیم حیات،1386،ص40.[8]
-حسین،بستان،همان کتاب،ص11.[9]
-ابراهیم،امینی،همان کتاب،ص35.[10]
-سوره ی نور(24)،آیه ی 33.[11]
-حسین،بستان،همان کتاب،ص13.[12]
-ابراهیم،امینی،همان کتاب،ص38.[13]
-حسین،بستان،همان کتاب،ص12.[14]
-بحارالانوار،ج 100،ص236.[15]
-حسین،انصاریان،همان کتاب،ص147-148.[16]
-عطیه،صادق کوهستانی،همان کتاب،ص51.[17]
-همان،ص54.[18]
-لیلا،سادات زعفرانچی،اشتغال زنان،تهران،ریاست جمهوری،مرکزامورزنان و خانواده،1388،ص44.[19]
-اصطلاح دختران ناامید،برای اشاره به دخترانی که به سنین بالارسیده و ازدواج محروم مانده اند،به کار می رود.[20]
-جعفر،حق شناس،آسیب شناسی خانواده،چاپ اول،تهران،ریاست جمهوری مرکزامورزنان و خانواده،1388،ص53-54.[21]
-مسلم،داوودی نژاد،همان کتاب،ص145.[22]
-همان،ص148.[23]
- حسین،بستان،همان کتاب،ص13.[24]
-عطیه،صادق کوهستانی،همان کتاب،ص60.[25]
-ناصر،مکارم شیرازی،مشکلات جنسی جوانان.[26]
-هادی، حسین خانی نائینی،فرآیند همسر گزینی، چاپ اول،قم،بنشاسته،1391،ص117-118.[27]
-حسین،بستان،همان کتاب،ص15.[28]
-همان،ص17.[29]
-پژوهشهای انجام شده در برخی کشورهای غربی نشان میدهدکه تولید ثروت در میان افراد متاهل دوبرابرافرادمجرداست.[30]
-جعفر، حق شناس،همان کتاب،ص26.[31]